متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    یک روزی هست...

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
  • نمايش ها : 156

 می‌گویند یک روزی هست ..

 

 

که چرتکـه دست می‌گیرند و حساب و کتاب می‌کنند ...
 

و آن روز تـــو باید تــــاوان آن ‌چه ‌با من کردی را بدهی! فقط نمی‌دانم ..


تاوان دادن آن موقع تـــو ، به چه درد من می‌خورد!؟!


گروه اینترنتی ایران سان


گاهی دلم می خواهد


... وحشیانه غرورت را

پاره کنم!

قلبت

را در مشتم بگیرم

و بفشارم

تا حال مرا لحظه ایی بفهمی...!
 

گروه اینترنتی ایران سان

روحم دیگر دانه نمیخورد

از دریچه قفسش

فقط به دور دستها ذل میزند

گوشش انگار کر شده

آبتنی هم نمیکند

ای وای ...نکند

مرا هم نشناسد. 




گروه اینترنتی ایران سان


با اینکه ردِ پای بوسه‌‌هایم را در تن ات

بهتر از کفِ دستم می شناسم

اما با این حال

تا به آغوش ات می‌‌آیم

گم می‌‌شوم!

خدا کند اینبار

مرا

از لابلای لبانت پیدا کنی‌....!!



گروه اینترنتی ایران سان

تولد انسان روشن شدن کبریتی است

و مرگش خاموشی آن!

بنگر در این فاصله چه کردی؟!!

گرما بخشیدی...؟!

یا سوزاندی...؟!!


گروه اینترنتی ایران سان


چمـدان امیـدمـ را مــے بندمــ


یادمــ باشـد خنـده ها و بوســہ هایمـ را جا نگـذارمـ

ـ
آری مسافــرمــ


تا دیار آغــوش ِ تـــــــــو چنـد فرسخــے بیــش نماندهــ

کمــے از دلتنگــے دور شده امـــ ..

بــے تابـــ نباش

کــہ این مقصـد هیچ گاه مبدا نخواهــد شـــد

مهمانــے کــہ میزبانــش نـگاه ِ تـو بــاشد

دیگـر رفتنــے نیستـــ ..

 


حوالـ ــی ایـטּ ساعتـــ هآے بـ ــارآنے...

جاے زیآدے برآے رفتـטּ ندارمـ.....

غیـ ــر از آغوشـ ِ تـ ــو کهـ...

کنـ ــارمـ نیستے... 




گروه اینترنتی ایران سان

یکی بیاید

دست این خاطره ها را بگیرد

ببرد گردش ..

کلافه کرده اند مرا،

بس که نق می زنند به جانم ..


گروه اینترنتی ایران سان

  من گمان می کردم

رفتنت ممکن نیست ..

رفتنت ممکن شد

حال

باورش ممکن نیست ..

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


siamak
ارسال پاسخ

متنت عالیه..
همینطور عکسا

satari
ارسال پاسخ
شـــوالیـه
ارسال پاسخ


زیبا بود