توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی از آن سوی یقین شاید کمی هم پیش تر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود
من عاشق چشمت شدم...
نظرات دیوار ها
قشنگه
ممنون
زندگیست گرامی
دلت شاد و لبت پرخنده
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی از آن سوی یقین شاید کمی هم پیش تر
هر زنی برای زیباتر شدن ؛
باید یک مردِ عاشق، داشته باشد .
زنها استعدادِ عجیبی در شیطنت و دلبری دارند؛ اگر آنی که باید باشد، باشد !
در زیباییِ آفرینشِ زنها شکی نیست !
اما مردانِ عاشق،
میتوانند با یک نگاه و احساسِ ناب؛ روی این مرغوبیتِ ذاتی، تشدید بگذارند ...
شک ندارم تمامِ زنانِ شاد و موفق، جایی از دنیا مردِ عاشقی دارند؛ که وجاهت و استعدادشان را تحسین میکند ...
زنان، بزرگترین معجزهی آفرینشَند؛
باید یادشان آورد،
باید تحسینشان کرد،
باید عاشقشان بود !
نرگس صرافیان طوفان