متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


shab
shab
۱۴۰۳/۰۱/۱۷

در آبِ روان می‌بینم؛ در خواب‌هایم و میان دو انگشت خودم. ما سَرو می‌کاریم و مرگ می‌درویم. ما همه جوان می‌میریم...

_سیاوش‌خوانی
بهرام بیضایی


+5

shab
shab
۱۴۰۲/۱۲/۰۵

شما جمهورى خواه باشيد يا سلطنت طلب،
فرقى نمى كند.
مردم رنج مى كشند
واقعيت اين است...

ويكتور_هوگو

+5

shab
shab
۱۴۰۲/۱۰/۱۱

من شیوه‌ی کارتان را خوب فهمیده‌ام.

شما مردم را گرسنه نگاه داشته‌اید و آن‌ها را از هم جدا کرده‌اید تا عصیان و شورش‌شان را از بین ببرید.

شما آنها را ضعیف و درمانده می‌کنید و سبعانه، نیروی آنها را می‌بلعید و اوقات‌شان را مشغول می‌کنید تا از وحشت، نه جوشش بکنند و نه مجالی برای جوشش داشته باشند!

آنها در یک جای ایستاده‌اند و درجا می‌زنند، راضی باشید! علیرغم جمعیتی که دارند تنها هستند.

من هم تنها هستم. همه‌ی ما تنها هستیم زیرا دیگران ترسو و ذلیل هستند ولی با وجود تنهایی و اسارت، با وجود آنکه مانند آنها خوار و پست شده‌ام، به شما اعلام می‌کنم که شما هیچ نیستید و این که این قدرتی که تا چشم کار می‌کند، گسترش دارد و تا اعماق آسمان را به سیاهی و تاریکی کشانده است چیزی نیست مگر سایه‌ی کوچکی که به روی قطعه‌ی خاکی سنگینی می‌کند و بر اثر بادی خشمگین نابود می‌شود.

حکومت نظامی
#آلبر_کامو


+5

Nnnn
Nnnn
۱۴۰۲/۰۹/۱۸

بی خیال تمام دلواپسی هایمان

به موسیقی دلنواز گوش کن

فنجانت را سر بکش

و بگذار آنقدر حالمان خوب باشد که

یادمان برود امروز چند شنبه است…

Nnnn
Nnnn
۱۴۰۲/۰۸/۲۸

آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛
برای آنها تنها نشانه حیات،
بخار گرم نفس هایشان است!
کسی از کسی نمی پرسد:
آهای فلانی!
از خانه دلت چه خبر
گرم است
چراغش نوری دارد هنوز؟

8metri16
8metri16
۱۴۰۲/۰۸/۲۶


مـــــــــهـــــــــــربــــــــون بـــــــــاش
https://enama.ir/inv/4465946

shab
shab
۱۴۰۲/۰۷/۱۴

اندکی_تامل.....
به نظر من، بزرگترین بلای دوران ما را
باید در فاصله بین کردار و گفتار جست..‌
اگر شما تکمه رادیوی خود را بچرخانید،
به هر ایستگاه که بروید، چیزی جز نطق‌های
پرشور در مدح آزادی و برابری و حقوق بشر،
و دلسوزی در حق توده‌های بینوا نمی‌شنوید..
و اگر همه این دولتها، از کوچک و بزرگ،
درشرق و غرب، تا این حد نسبت به سرنوشت
مردم محروم و مصیبت‌کش دلسوزند..؛
پس چرا نتیجه‌ای را که در برابر چشم داریم،
تا بدین پایه غم‌انگیز است؟!
جواب این است..
که دل‌ها با زبان‌ها همراه نیست..!
تا آنجا که تاریخ به یاد می‌آورد، هرگز
به اندازه ی امروز دروغ گفته نشده...!
هرگز اینقدر ریاکاری و تزویر به کار برده نشده!
هرگز مانند امروز، این قدر نیروی مغز
و پول مصرف نشده است...
به قصد آنکه خطا را درست جلوه دهد..
و درست را خطا...!
دکتر اسلامی _ندوشن
انسان_متجدد_و_انسان_عقب_مانده

+5

shab
shab
۱۴۰۲/۰۶/۱۴

گاهی بعضی‌ها با ما جور در می‌آيند،
اما همراه نمی‌شوند،
گاهی نيز آدم‌هايی را می‌يابيم
كه با ما همراه می‌شوند
اما جور در نمی‌آيند.
گاهی اويی را كه دوست می‌داری احتياجی به تو ندارد
زيرا تو او را كامل نمی‌كنی.
تو قطعه گمشده او نيستی،
تو قدرت تملک او را نداری.
گاه نيز چنين كسی تو را رها می‌كند
و گاهی نيز چنين كسی به تو می‌آموزد
كه خود نيز كامل باشی،
خود نيز بی‌نياز از قطعه‌های گم شده.
او شايد به تو بياموزد كه خود به تنهايی سفر را آغاز كنی،
راه بيفتی،
حركت كنی.
او به تو می‌آموزد و تو را ترک می‌كند،
اما پيش از خداحافظی می‌گويد:
شايد روزی به هم برسيم،
می‌گويد و می‌رود
و آغاز راه برايت دشوار است.
اين آغاز، اين زايش،‌
برايت سخت دردناک است.
بلوغ دردناک است،
وداع با دوران كودكی دردناک است،
كامل شدن دردناک است،
اما گريزی نيست.
و تو آهسته آهسته بلند می‌شوی
و راه می‌افتی و می‌روی
و در اين راه رفتن دست و بالت بارها زخمی می‌شود،
اما آبدیده می‌شوی
و می‌آموزی كه از جاده‌های ناشناس نهراسی،
از مقصد بی‌انتها نهراسی،
از نرسيدن نهراسی
و تنها بروی و بروی و بروی...
شل_سیلوراستاین


+5

shab
shab
۱۴۰۲/۰۵/۰۱

به قول سیمین دانشور تو کتابِ سووشونِ :

ما جز آرزوهای بزرگ تقصیری نداشتیم...



+5

shab
shab
۱۴۰۲/۰۴/۱۳

انسان تنها آفریده ای است که توانایی چیره شدن بر غرایز خود را دارد اما در عین حال میتواند آنها را سرکوب، دگرسان و جریحه دار کند و میدانیم هیچگاه حیوان خطرناک تر از وقتی که زخمی میشود نیست.
بنابراین غرایز سرکوب شده میتوانند بر انسان چیره شوند و وی را به تباهی بکشانند.

انسان و سمبل هایش
کارل_گوستاو_یونگ

+5