متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

رُلهایی که در صحنه زندگی به عهده ما واگذار شده است

به انتخاب و اختیار ما نبوده و تنها وظیفه ما این است

که آنها را به خوبی بازی کنیم.

shabgarde.tanha

shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

می‌شناسمت آری!

از نجوای عمیق دلت می‌شناسمت

وقتی می‌گویی بانو…

وقتی می‌گویی عزیز…

وقتی از دلتنگی‌هایت می‌گویی



خوب می‌شناسمت!

تمام این سال‌ها دلم از من نشانی تو را می‌گرفت

در فراسوی مرزهای دلم

همیشه دوستت می‌داشتم

و دوستی و عشق بعید تو

مرا شوریده‌سر می‌کرد



5+++

shabgarde.tanha

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

بالاخره یاد می گیری

از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی...

که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی...

که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند...

که سر هر چهار راهِ تعهد، یک هوسِ شیرین چشمک می زند...

یاد می گیری

.. که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی...

که آدم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیری دارد...و چه حیله هایی برای بدست آوردن...

که باید صورت مسئله ای پر ابهام باشی، نه یک جوابِ کوتاه و ساده...

که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی، نه بازوی بغل دستی ات را...

روزی می فهمی

در انتهای همه گپ زدن های دوستانه، باز هم تنهایی...

و این همان لحظه ای ست

که همه چیز را بی چون و چرا می پذیری

با رویی گشاده

و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمی دانی !!!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

چقدر فــرق داشـــتیم مــن و تو !!

همه را کنار زدم تا به تــــــو برسم ..

مرا کنار زدی تا به همـــــــه برسی !!



به تو که فکر می کنم

بی اختیار

به حماقت خود لبخند می زنم

سیاه لشکری بودم

در عشق تو

و فکر می کردم بازیگر نقش اولم ...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن

از در نشد از پنجره، زوری خودت رو جا نکن

آدمکای شهر ما، بازیگرایی قابلن

وقتش بشه یواشکی رو قلب هم پا می ذارن

تو قتلگاه آرزو عاشق کشی زرنگیه

شیطونک مغزای ما دلداده دورنگیه

دلخوشی های الکی، وعده های دروغکی

عشقاشونم خلاصه شد، تو یک نگاه دزدکی

آدمکای شب زده، قلبا رو ویرون میکنن

دل ستاره ی منو، از زندگی خون میکنن

ستاره ها لحظه ها رو، با تنهایی رنگ میزنن

به بخت هر ستاره ای، آدمکا چنگ میزنن

عمری به عشق پر زدن قفس رو آسون میکنن

پشت سکوت پنجره چه بغضی بارون میکنن!

مردم سر تا پا کلک، رفیق جیب هم میشن

دروغه که تا آخرش، همدل و هم قسم میشن

رو دنده حسادتا زندگی رو میگذرونن

عادت دارن به بد دلی نمی تونن خوب بمونن

قصه روزگار اینه، به هیچ کسی وفا نکن

روی دلای آدما، هرگز حسابی وا نکن

hosin2015
hosin2015
۱۳۹۵/۰۳/۰۷

تو اگر باز كني پنجره اي سوي دلت
مي توان گفت كه من چلچله ي لال توام

مثل يك پوپك سرمازده در بارش برف

سخت محتاج به گرماي پرو بال توام ...

hosin2015
hosin2015
۱۳۹۵/۰۳/۰۷

همیشه نمی شود

زد به بی خیالی و گفت:

تنهـــــــــــا امده ام ٬ تنهـــــــا می روم...

یک وقت هایی

شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای...

کم می اوری

دل وامانده ات

یک نفر را می خواهد!

0Arta
0Arta
۱۳۹۵/۰۲/۱۲

فراموش نکنیم که اگر دلی را بردیم شکستیم

گذشتیم و رفتیم

روزگار حافظه خوبی دارد

هرگز فراموش نمی کند

+5

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۳۰

نه !

کاری به کار عشق ندارم !

من هیچ چیز و هیچ کسی را

دیگر در این زمانه دوست ندارم

انگار

این روزگار چشم ندارد من و تو را

یک روز ، خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا هر چیز و هر کسی را که دوست تر بداری

حتی اگر که یک نخ سیگار

یا زهر مار باشد

از تو دریغ می کند ...

پس

با همه وجودم ، خود را زدم به مردن

تا روزگار ، دیگر کاری به من نداشته باشد

این شعر تازه را هم ناگفته می گذارم ...

تا روزگار بو نبرد ...

گفتم که

کاری به کار عشق ندارم.}

sadegwarm
sadegwarm
۱۳۹۵/۰۱/۲۳

66