متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


morgan8313
morgan8313
۱۳۹۳/۱۱/۲۵

وَلنتاین چیست؟...........دادن یک خرس کوچک به یک خرس گنده!!

leder
leder
۱۳۹۳/۱۱/۲۳

شاید این جمه بیاید
..........................................................
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش ان دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
برکه بسپارد زمام خویش را
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه ی آسایه ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان منست
نامه تو خط امان منست
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه مشعر کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید

dariushX
dariushX
۱۳۹۳/۱۱/۲۳

آنهایی كه باتو خنديده اند ممكن است تورا فراموش كنند
ولی آنهایی كه باتو گريه كرده اند
هرگز تورا از ياد نخواهند برد

dariush69.blogfa.com

sa23
sa23
۱۳۹۳/۱۱/۲۰

رود بی حاصل ، تو را از چشمه دورت می کند
می برد ، دریاچه ای صعب العبورت می کند

گاه ، تاریکی مطلق ، برتر از هر نعمتی ست
گاه دل بستن به یک خورشید ، کورت می کند

یک رفیق لعنتی ، گاهی زمینت می زند
دست گرم ناشناسی ، پرغرورت می کند

خودپسندی ، نسبت معکوس دارد با شعور
خودپسندی هات ، دارد بی شعورت می کند !

بعد از این ، حتی نشانم را نمی بینی ، نترس !
این جدایی ها ، تو را کم کم صبورت می کند

loveriran74
loveriran74
۱۳۹۳/۱۱/۲۰

ﺑﺎ ﺩﺧﺪﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﺳﮕﻪ
ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺩﺧﺪﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﯿﺸﺶ ﮐﻦ ﺑﺮﻩ ﻣﻦ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﻧﻤﯿﺎﻡ
ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﺯﺩﻡ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﺘﺮﺳﻪ ﺑﺮﻩ . ﺳﮕﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺳﮕﺎﯼ
ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﺭﺱ ﮐﻨﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻤﻮﻥ ﻣﻨﻢ ﺳﺮﯾﻊ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻦ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﻻ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﯿﮑﻪ ﭘﺎﺭﺕ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﮕﻪ :
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺮﻭ بابا ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺯﺩﻡ !
ﻣﻦ
سنگه
دیوار
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺳﮕﻪ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺧﻨﺪﯾﺪ که ﻫﻤﻪ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﺵ ﺭﯾﺨﺖ

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۱/۲۰

هر کسی می تواند با شما لبخند بزند

هر کسی می تواند با تو گریه کند

اما کسی که تو را دوست دارد

وقتی اشک در چشمان شماست ، میتواند آنرا تبدیل به لبخند کند . . .

شبتون سرشارازلحظات زیبا

loveriran74
loveriran74
۱۳۹۳/۱۱/۱۹

25راه موقیت اززبان امام صادق (ع)

بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگى و جوانمردى یافتم.

و تندرستى و رستگارى را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه ‏گیرى (مثبت و سازنده) یافتم.

و سنگینى ترازوى اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهى به یگانگى خدای تعالى و رسالت حضرت محمد (ص) یافتم.

سرعت در ورود به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه براى خداى تعالى یافتم.

و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) براى خشنودى خدا یافتم.

و شیرینى عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم.

و رقت (نرمى) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگى و تشنگى (روزه) یافتم.

و روشنى قلب را جستجو نمودم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.

و (آسانى) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم.

و روشنى رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم.

و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگى زن و فرزند یافتم

و دوستى خداى تعالى را جستجو کردم، پس آن را در دشمنى با گنهکاران یافتم.

و سرورى و بزرگى را جستجو نمودم، پس آن را در خیرخواهى براى بندگان خدا یافتم.

و آسایش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در کمى ثروت یافتم.

و کارهاى پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایى یافتم.

و بلندى قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم.

و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکاری یافتم .

و آسایش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایى یافتم.

برترى و بزرگوارى را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنى یافتم.

و عزت (ارجمندى) را جستجو نمودم، پس آن را در راستى و درستى یافتم.

و نرمى و فروتنى را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم.

و توانگرى را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم.

و آرامش و همدمى را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم.

و همراهى و گفتگوى با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویى یافتم.

و خوشنودى خدای تعالى را جستجو نمودم، پس آن را در نیکى به پدر و مادر یافتم.

...............................................................................

منبع: مستدرک الوسائل ، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۱/۱۹

فتاب، فردا که برآید
نسیم شکفتن را حس خواهم کرد
روزهای آینده حضور متبرک ندای تو در آسمان جان من اند
ستاره های چشم هایم را زیر باران نگاهت خواهم شمرد
و رویش وجودم را به تماشا خواهم نشست

ای مهربان همیشگی
ای خدا
شبتون سرشارازحضورخدا

behnam3388
behnam3388
۱۳۹۳/۱۱/۱۹

قصه ای دارم!
غصه ام در دل آن جامانده
گاه گاهی دل من میگیرد
بیشتر هنگام غروب
در همان وقت خدا نیزپر از تنهایست
جز خدا نیز کسی تنها نیست
وخدایی که در این نزدیکیست
در همین لحظه به هنگام طلوع
که اذان سردادند
من وضو خواهم ساخت…
اشک چشمانم را
تابه سر منزل زیبای حقیقت برسم…

loveriran74
loveriran74
۱۳۹۳/۱۱/۱۹

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم (دکتر علی شریعتی)