متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


دلم برای دلتنگی هایم تنگ شده است.

 

 

دلم یک جرعه چای میخواهد با عطر کودکی ویک حبه قند ونگاهی که به دنبال قندان سرگردان است.

یک کوچه پر از کودکان شاد از جنس همبازیهای کودکی ام.

دستهای دوباره ی مادرم که عشق ومحبت را به من تعارف کند.

پدرم.تا به او بگویم که هنوز همان کودکم که دوست دارم در ازای خوردن یک قاشق ماست اینبار نه پول که

فقط یک بوسه بر دستانش بزنم

 بوی نیمکت های چوبی مدرسه وهیاهو وهای وهوی بچه ها بدجور دلم را قلقلک میدهد.

روزی که آغاز شدم در این دنیای مجازی گمان میکردم تا بینهایت ادامه داشته باشم. اما امشب دلم از من

میخواهد که اینجا را ترک کنم. هرچند سخت است برای انگشتانم وقتی که دیگر نمی توانند کلمات را

بنویسند.هر چند دلم برای تمام انها که نه دیده بودمشان ونه میشناختم تنگ میشود .

حتما مهربانی تمام دوستان مجازی را در بقچه ای پیچیده ودر چمدان قلبم قایم میکنم وهرروز خاموش و

بیصدا به آنها سر میزنم.

شاید دوباره یک روز برگردم .اما الان باید بروم.خداحافظ دلم دارد صدایم میزند. تمام سلامهای دنیا

سهم شما وبرای من فقط یک لبخند شما کافیست.

        خدا نگهدار  .تا عبوری دوباره تنها سبزی شما را آرزو میکنم.

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


shadi1357
ارسال پاسخ

انشاله هرجاهستی تنت سالم ودلت شادباشه

مهدی
ارسال پاسخ

خیلی زیبا بود خدا کنه که حرف دلت نباشه یعنی جدی جدی نری یهو!!


haniyehni
ارسال پاسخ

کجا؟

asemaan
ارسال پاسخ

خدافظ