متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


دوستت دارم
و نگرانم روزی بگذرد
که تو تن زندگی ام را نلرزانی
و در شعر من انقلابی بر پا نکنی
و واژگانم را به آتش نکشی

 

دوستت دارم

و هراسانم دقایقی بگذرند،
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخن ات شعر است
خاموشی ات شعر
و عشقت

آذرخشی میان رگ هایم

 

چونان سرنوشت.


 

 

"نزار قبانی" 

 

(ترجمه: موسی بیدج)

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Maziar77
ارسال پاسخ