متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب...!
این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم

نظرات دیوار ها


sazesokot
ارسال پاسخ

Pari123 :
{h}

خودت گلی دوست عزیز

sazesokot
ارسال پاسخ

arsham00 :
{h}

به به داداش عزیزم

Pari123
ارسال پاسخ
arsham00
ارسال پاسخ
sazesokot
ارسال پاسخ

30sadaf :
:هوف {67}

مرسی بازم سر زدی شرمنده حضور همیشگیت

30sadaf
ارسال پاسخ
sazesokot
ارسال پاسخ

sharareh72 :
حقیقتا

ممنون از وقتی ک گذاشتی

sharareh72
ارسال پاسخ

حقیقتا

sazesokot
ارسال پاسخ

REZA :
درسته ممنون{67}

ممنون از حضورت

(:
ارسال پاسخ

درسته ممنون

sazesokot
ارسال پاسخ

SAHARAZAD :
:){59}

ممنون از حضور همیشگیت

sazesokot
ارسال پاسخ

shadi1357 :
{67}

خودت گلی آجی

AZAD
ارسال پاسخ
shadi1357
ارسال پاسخ