توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
خاطرات همخونه ای ها
- تعداد نظرات : 12
- ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۸/۰۲
- نمايش ها : 653
سلام دوستان
روزگارتون خوش
این بلاگ مثل یک دفتر خاطرات، مخصوص نوشتن خاطره های شما در
طول دوران عضویتتون تو همخونه ست .
و خبر این که چند بلاگ جدید (از جمله بلاگ های طنز) به زودی در
بخش سرگرمی .
ممنون از همه
سرگرمی سازان
نظرات دیوار ها
من این سایت خاطره های زیادی دارم هم خوب هم بد
اوایل ک اومدم با ی سری از دوستان از ی سایت دیگه ک داشت کنسل میشد ب اینجا اومدم
واقعا روزای خوبی بود
من واقعا با اینجا زندگی کردم
با دوستای گلم (پدرام ، سهیل، بنیامین ،داریوش، مهرداد، امیر ، پری ، مونا، محسن ،بهار و......) اسماشونو الان ب خاطر ندارم زیاد
دلم برای همشون تنگیده
دوستایی ک الان نمیدونم کجان چیکارا میکنن
ولی هرجایی هستن خوش باشن انشالله
یادمه بعضی وقتا با اکیپمون تو ی بلاگ گند میزدیم بهش انقد ک مسخره بازی در میاوردیم خخخخ
یه بار یکی از اعضا برام پیام فرستاد بود با این متن:
سلام، ببخشید جناب ساکت، میتونم در موردتون چن تا سوال شخصی بپرسم؟!
جواب دادم که:
تمنا میکنم، هر چی توی پروفایله همونه!!!
خب بنده یادم رفته بود ک اون موقع جلوی سنم نوشتم: ۹۰ ساله
اینو نوشته بودن:
کاش پدربزرگ منم مثل شما به روز بود
یاد دوستانیـ که برامونـ خاطرهـ ساز شدند، بخیر ...!!!
هرجا هستند سالمـ و بیـ غمـ باشند، یادمـ تورا فراموشـ
یه روز میخواستم اینترنت خونه رو تمدید کنم ، تو یه قسمت سایت پارس آنلاین باید شماره تلفن خونه رو بزاریم . من شماره خونه رو از تنبلی کپی پیست میکردم . خلاصه وقتی اینترنت خونه رو تمدید کردم
اومدم همخونه . طبق معمول چون همیشه کد گلهای رز خودم رو کپی داشتم یه لحظه به اون هوا روی دیوار یکی از کاربرا که همیشه دیوارش رو باید تایید میکرد یهوئی شماره خونمون رو گذاشتم .
شانس سگی ام خود کاربره نبود دیوارش هم باز بود . شمارم ثبت شد رو دیوارش . یهو هول کردم نمیدونستم چیکار کنم شروع کردم دیوارشو گل بارون کردن که شماره خونمون بره پایین خخخ
سلام
منم خیلی خاطره دارم که یادم بیان دوباره میگم
یبار یه آقایی بهم پیام داد ببخشید یه سوال داشتم و از اونجایی که وقتی آقایی میگه یه سوال داشتم یعنی ابدا نباید جوابشو داد منم جوابی ندادم. و دوباره خودش شروع کردم ببخشید شما بیماری خاصی دارید که نوشتید هرگز ازدواج نمیکنم
همین چند روز پیش یه نفر از همین دورو بری ها بهم پیام تبریک داد واسه ارتقا و نوشت تبریک میگم عارفه خانوم منم خیلی تعجب کردم ک شاید اشتباهی پیام داده
گفتم حالا چرا عارفه خانوم
گفت مگه شما عارفه خانوم نیستین؟!
بعدا متوجه شدم و گفتم، امان از دست آقا پیمان با اون بلاگا کذایی مگه دستم بهشون نرسه
اول ک ب سایت اومدم به فکر دوستیابی بودم {12}
بعدش ک آشنا شدم شبیه بازی شد برام .دیوارو بلاگ میذاشتم و امتیاز میگرفتم{41}
کم کم با بچه های گل سایت اشنا شدم{18}
مثه خودتون و خانوم شهرزاد و آرش و امیر ساکت و پیمان و محمد و سمیرا و مینا و صدفی و پری و خیلیای دیگه.:-x
خیلی مهربونن و همیشه یادم میمونن و احترامشونو دارم{f2}
یادمه با همین دوستان تو بلاگ هامون خیلی شوخی میکردیم که خاطرات قشنگی شده{44}
هر جا هستن خدانگهشون داره:khodaya
نمیدونم چرا وقتی اسم خودم رو تو این تعریف تمجیدها میبینم زود خر میشم . اصن حال خوبی بهم دست میده تا یه مدت میرم برای خودم
خاطره که زیاده :-?
اوایل که اومده بودم فریاد بعضی از پروفایلا و کاورشون یه طوری بود انگار با یکی سرِجنگ دارن [-(
من واقعا می ترسیدم :-S
یکی اصلا فحش نوشته بود:-B
وقتی فوق حرفه اییا رو می دیدم انگار مدرک دکترا دیدم {39}
خیلی برام قابل احترام بودن {m3}
ویژه ها که اقا زاده محسوب میشدن برام {trol2}
سبک حرف زدنا برام تازه گی داشت {trol46} خیلی فارسی را پاس میداشتن {trol36}
اخیرا یه اقایی پیغام میده ، بِهِم میگه سلام همسرم {trolsibil}
با وجود چنین اشخاصی ،میشه گفت :اینجا ، جای خوبی برای رها شدن از دلتنگی هاست {56}
یه وقتایی موقع فعالیتهای روزانه یاد شوخیای دوستان توی سایت می افتم و خنده می گیره {trol37}
وقتی ازم می پرسن چرا میخندی ، واقعا نمی دونم چی بگم {trol8}
برای همه ی دوستان ارزوی موفقیت می کنم :){59}
امیدوارم همه ی دوستان موفق باشن :)
یعنی منم جزو آقازاده ها بودم؟؟؟ ژنم خوب بوده و هست
خاطره زیاده ولی خیلیاشونو یادم نیس
اول ک ب سایت اومدم به فکر دوستیابی بودم
بعدش ک آشنا شدم شبیه بازی شد برام .دیوارو بلاگ میذاشتم و امتیاز میگرفتم
کم کم با بچه های گل سایت اشنا شدم
مثه خودتون و خانوم شهرزاد و آرش و امیر ساکت و پیمان و محمد و سمیرا و مینا و صدفی و پری و خیلیای دیگه.
خیلی مهربونن و همیشه یادم میمونن و احترامشونو دارم
یادمه با همین دوستان تو بلاگ هامون خیلی شوخی میکردیم که خاطرات قشنگی شده
هر جا هستن خدانگهشون داره
سلام
بیشتر مربوط به روزای اول عضویت هست یادم میاد خندم میگیره
برام غریبه بود سایت به دو تا از این خانوما که درجه کاربری بالای داشتند حالا خوب یادم نیست حرفه ای بودن یا فوق حرفه ای
درخواست دوستی دادم چون میدونستم واردن به سایت که تا حدودی قلق سایت بیاد دستم
ولی تحویلم نگرفتن رو چت شون هم رفتم جواب ندادن
دیگه هیچی بی خیال شدم
مرسی تیارا
سلام
نتیجه مسابقه خاطره نویسی از دوران مدرسه چی شد؟ من توی سایت چیزی ندیدم....
سلام
خاطره که زیاده
اوایل که اومده بودم فریاد بعضی از پروفایلا و کاورشون یه طوری بود انگار با یکی سرِجنگ دارن
من واقعا می ترسیدم
یکی اصلا فحش نوشته بود
وقتی فوق حرفه اییا رو می دیدم انگار مدرک دکترا دیدم
خیلی برام قابل احترام بودن
ویژه ها که اقا زاده محسوب میشدن برام
سبک حرف زدنا برام تازه گی داشت خیلی فارسی را پاس میداشتن
اخیرا یه اقایی پیغام میده ، بِهِم میگه سلام همسرم
با وجود چنین اشخاصی ،میشه گفت :اینجا ، جای خوبی برای رها شدن از دلتنگی هاست
یه وقتایی موقع فعالیتهای روزانه یاد شوخیای دوستان توی سایت می افتم و خنده می گیره
وقتی ازم می پرسن چرا میخندی ، واقعا نمی دونم چی بگم
برای همه ی دوستان ارزوی موفقیت می کنم
امیدوارم همه ی دوستان موفق باشن
سلام
یه بار یکی از اعضا برام پیام فرستاد بود با این متن:
سلام، ببخشید جناب ساکت، میتونم در موردتون چن تا سوال شخصی بپرسم؟!
جواب دادم که:
تمنا میکنم، هر چی توی پروفایله همونه!!!
خب بنده یادم رفته بود ک اون موقع جلوی سنم نوشتم: ۹۰ ساله
اینو نوشته بودن:
کاش پدربزرگ منم مثل شما به روز بود