یه شب قشنگ

همه از همچین روزی لذت میبرن

اینکه صبح ی روز تعطیل بیدار بشن و ببین همه جا سفید شده

و برف هم باریدنش ادامه داره

اونجاس که خانواده ها اماده رفتن به کوه میشن

برای برف بازی

و ...

یا عاشقانه ها گل میکنه

برن و زیر برف قدم بزنن

یا برن توی یک کافه بشینن و قهوه بخورن و باریدن برف رو تماشا کنن

و لذت ببرن

یک همچین روزی برای خیلیا قشنگه

ولی برای من اینطور نیست

و با دیدن برف فقط خیالم راحت شد که نباید سرکار برم و بیشتر خوابیدم

اما

باریدن برف ک تموم شد

وقتی که هوا تاریک شد

وقتی همه از خستگی به خونه و گرمای خونه پناه میارن

وقت لذت بردن منه

برفی که آب شده

زمینی که یخ زده

خیابونای خلوت

سرمایی که به مغز استخون ادم میرسه

اینا واسه من قشنگه

دیدن معدود ماشینایی که با سرعت اروم ولی با عجله میرن به سمت خونه

یا پسر آدماس فروشی که برای اینکه پول بیشتری به جیب بزنه و دل مردمو بسوزونه تو این هوا آدامس میفروشه

آدمایی که محکم خودشون رو پوشوندن و قوز میکنن و با احتیاط راه میرن تا زمین نخورن

مغازه های بسته

یا معدود مغازه دارایی که کنار اتیش خودشون رو گرم میکنن و با هم حرف میزنن

شهر آروم

حتی اتوبوسایی که جا برای سوار شدن ندارن

ولی الان تنها مسافرشون منم

ادمای تنها رو میشه اینجاها پیدا کرد

همون مغازه دارایی که به هر دلیلی سرمای بیرون رو به گرمای خونه ترجیح میدن

یا ادمایی مثل من