متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • آخرین انسان زمین

  •     آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند ! همانقدر ترسناک همانقدر شیرین
  • ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ ﻣَــــــﺮﺩ !

  • ﺩﺭ ﺣﺼﺎﺭ سیم ﻫﺎﯼ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﻣﺘﻌﻔﻦ ﺗﻨﻬﺎ سیگار ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ ﻣَــــــﺮﺩ ! ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ
  • و ناگهان

  • و ناگهان مرگ می آید زندگیِ نکرده ات را مثل سیگاری حلقه حلقه دود می کند؛ و آب از آبِ زندگی تکان نمی خورد...
  • خیلی جالبه

  • بعد چندروز  میخوام وارد سایت بشم هرچقدر رمزمو میزنم میگه اشتباههمنی ک رمزمو هیچکس نداره از یکی از مدیرای محترم رمز جدیدمو میگیرم و وارد میشم بعد دوباره از پروفایل خودم میندازنم بیرون واقعا مرسی :| جا داره خسته نباشید بگیم خدمت مدیران محترم همخونه …
  • دلتنگی

  • دلتنگی آدم را به خیابان میکشد دلتنگم! و مردم نمیفهمند قدم زدن -گاهی- از گریه کردن غم انگیز تر است! مثل تو که فکر میکردی سیگار کشیدن کار بچه گانه ای است!
  • نمیدونم قضیه چیه

  •       روی لبم زمین صدا میزنتم آروم در گوشم میگه بپرم دو به شک توی برزخ بین خوب و بد بین خواب و بیداری بین توهم و واقعیت بین درست و غلط   با دنیا غریبه ام نمیدونم قضیه چیه قدرت وایستادن یا جرئت پریدن  واسه من زندگی یک چرخست که باهاش میچرخی یا خودتو جدا میکنی ازش تو تهش میشی من ک فاصلت با مرگت میشه یک فشار رو پنجت میپرم ... …
  • درست مثل ان که

  •             درست مثل آن که جنازه ی کارگران معدن را از خاک بیرون بکشی تا دوباره به خاک بسپاری! چیزی میان ما تغییر نخواهد کرد... اما اصرار دارم که بدانی #دوستت_دارم...   #زانیار_برور
  • ما همیشه یک نفر را پشت صورتمان داریم؛

  •     ما همیشه یک نفر را پشت صورتمان داریم؛ که بریده از دنیا ! می خواهد برود فرار کند اما لباسش هر بار گیر می کند به پوست و لبمان! طوری که آدم ها خیال می کنند داریم می خندیم... :)
  • شب می داند

  • شب می داند شعر و سیگار و گیتار را دریا میداند اب و موج و ارامش را اسمان میداند پرواز و پرنده و سقوط را و من می دانم اعتراض و گریه و خودکشی راو هم چنان من نمی دانم عشق و ارامش و اسوده فکری را !
  • هیچ کس با من نیست

  • هیچ کس با من نیستمانده ام تا به چه اندیشه کنممانده ام در قفس تنهاییدر قفس میخوانمچه غریبانه شبی استشب تنهایی من...