متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • سلامتی...

  • سلامتی رفیقی ک روز قیامت فقط زمین ازش شاکیه..اونم وا3 سنگینیه مرامش...       سلامتی **همخونه** های شهرمون ک جز خودشون کسی رو نفروختن....       سلامتی رفیقایی ک مث مزه ی مشروب باعث میشن تلخیه روزگارو از یاد ببریم....     سلامتی دختری ک یسال تموم وقت گذاشت تا واس عشقش شال گردن ببافه ولی بعد 2روز اونو گردن دختر همسایشون دید...     سلامتی دیوار ک هروقت…
  • ملالی نیست....

  • ز حال من اگر پرسی... ب جز دوری ملالی نیست... ملالی هم اگر باشد... تو خوش باشی خیالی نیست... نمیدانم ک در خاطر بری نام مرا ... یا نه...!!؟؟؟ ولی این را بدان هرگز... خیالم از تو خالی نیست...!
  • باران...

  • پارسال با او زیر باران قدم میزدم... امسال باران راه رفتن او را با دیگری در اشکهایم دیدم... نمیداااااااااااااااااااااااااانم......! شاید باران پارسال ما اشکهای فرد دیگری بود....
  • خدایا...

  • خدایا... هرکس " ب یادم " هست ب یادش باش... اگر "کنارم" نیست کنارش باش... اگر "تنهاست" پناهش باش... اگر "غم" دارد غمخوارش باش...  خدایا آنگونه زنده ام بدار ک نشکند دلی از زنده بودنم... و... آنگونه بمیرانم ک ب وجد نیاید کسی از نبودنم... …
  • بهم قول داد ولی زد زیرش...

  • بهم گفت دوسداشتنت زندگیمه... گفت اگه بری تا همیشه تنها میمونم.... گفت بجون مادرم آخرین عشقی... گفت بودنت کنارم اوج آرامشه... گفت تنها کسی بودی و هستی ک بداخلاقیاو بی محلیامو تحمل میکنی... گفت فقط تویی ک تو جمع دوستام دوسداشتنمو نسبت بهش ابراز کردم... گفت نمیذارم کسی ازم بگیرتت... گفت تا هرجا ک باشی پا ب پاتم... گفت ..... نمیدونم تو کدوم قدم بود ک وایساد... کدوم نگاه نگاهش و دزدید... نمیدووووووونم.…
  • رفتنت را دیدم اما دل نبریدم....

  • در باران راه میرفتم... چهره ای مبهم نگاهم را جلب کرد هر چ نگاه میکردم آشناتر بنظر می امد... باهر قدم دلم بیشتر میلرزید... دست در دست دختری بود ک حتی تصورش انسان را ب جنون میکشاند.. واااااااااااای خدای من ... اون سایه ی مبهم عشق من بود ....  دست در دست بادوست چند ساله ام..... بغض گلویم را گرفت.... اشک در چشمانم حلقه زذ.... نه صدای حرف زدن داشتم نه چشمی برای دیدن... تمام دردهای عالم روی شانه ا…
  • هی با توام ورود ب این قلب لیاقت میخواد...!!

  • امشب مرثیه ی جدایی را خواهم سرود و تمام خاطراتت را با تمام 2رنگی ها و دروغهایت ب دست فراموشی خواهم 3پرد.. و برای مرگ روزهای با تو بودن فاتحه ای خواهم خواند... امشب من با تمام لحظه هایی ک عاشقت بودم وداع خواهم کرد.... و برای همیشه از کنارت خواهم رفت.... و با هیچ بهاری نخواهم آمد... من دیگر هیچ طلوعی را با تو آغاز نخواهم کرد تا شاهد غرووووب آرزوهایم نباشم....  درست با توام ورود ب این قلب لیا…