متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • آزاد

  • < img class="rg_i" style="width: 177px; height: 177px; margin-left: 0px; margin-right: 0px; margin-top: 0px;" src="https://encrypted-tbn2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRNPMXam9tA-Yp6l17oIwxpzTPoaqcFUDxYWeQ3ukl06BP2_MzM" alt="Image result for ‫تنهایی‬‎" />    
  • خرید شوهر

  • یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند.روزی دو دختر که با هم دوست…
  • مسجد بین راهی

  • . مثل آن مسجد بین راهی تنهایم… هر کس هم که می آید مسافر است می شکند ….. .هم نمازش را، هم دلم را … و می رود … آموخته ام که خداعشق است وعشق تنهاخداست آموخته ام که وقتی ناامیدمی شوم خداباتمام عظمتش  عاشقانه انتظارمی کشد دوباره به رحمت او امیدوارشوم آموخته ام اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم خدابرایم بهترش رادرنظرگرفته آموخته ام که زندگی دشواراست ولی من ازاوسخت ترم..…
  • طولانیه اما بخونش واقعیت داره....مادر

  • مادر وقتی  که تو 1 ساله بودی اون مادر بهت غذامیدادوتورومی شست وبه اصطلاح تروخشکت میکرد، توهم باگریه کردن واذیت کردن درتمام شب ازش تشکرمیکردی. وقتی2 ساله بودی،اون بهت یادداد تاچه جوری راه بری توهم اینطوری ازش تشکرمیکردی که وقتی صدات میزد،محل نمیگذاشتی وفرارمیکردی. وقتی تو3ساله بودی او باعشق تمام غذایت راآماده میکرد توهم باریختن غذا درکف اتاق ازش تشکرمیکردی. وقتی که تو4ساله بودی،اون برات م…
  • تنهایی.....

  •   چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهایی چه قدر هم تنها خیال می‌کنم دچار آن رگ پنهان رنگ‌ها هستی دچار یعنی عاشق   و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد و چه فکر نازک غمگينی؛ نه وصل ممکن نیست همیشه فاصله‌ای هست دچار باید بود وگرنه زمزمه‌ي حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد و عشق سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست و عشق صدای فاصله‌هاست صدای فاصله&zwn…