متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Rahgozarm5
Rahgozarm5
۱۳۹۳/۰۸/۰۴

پسر کوچولو از مدرسه اومد و دفتر نقاشیش رو پرت کرد روی زمین!

بعد هم پرید بغل مامانش و زد زیر گریه!

مادر نوازش و آرومش کرد و خواست که بره و لباسش رو عوض کنه.

دفتر رو برداشت و ورق زد.

نمره نقاشیش ده شده بود!

پسرک ، مادرش رو کشیده بود ، ولی با یک چشم!

و بجای چشم دوم ، دایره ای توپر و سیاه گذاشته بود!

معلم هم دور اون ، دایره ای قرمز کشیده بود و نوشته بود :

پسرم دقت کن!

فردای اون روز مادر سری به مدرسه زد.

از مدیر پرسید می تونم معلم نقاشی پسرم رو ببینم؟

مدیر هم با لبخند گفت بله ، لطفا منتظر باشید.

معلم جوان نقاشی وقتی وارد دفتر شد خشکش زد!

مادر یک چشم بیشتر نداشت!

معلم با صدائی لرزان گفت :

ببخشید ... ، من نمی دونستم ... ، شرمنده ام ...

مادر دستش رو به گرمی فشار داد و لبخندی زد و رفت.

اون روز وقتی پسر کوچولو از مدرسه اومد

با شادی دفترش رو به مادر نشون داد و گفت :

معلم مون امروز نمره ام رو کرد بیست!

زیرش هم نوشته :

گلم ، اشتباهی یه دندونه کم گذاشته بودم!

 

اینقدر ساده به دیگران نمره های پائین و منفی ندیم.

اینقدر راحت دلی رو با قضاوت غلط مون نشکنیم
.

кнαησσм gσℓ
кнαησσм gσℓ
۱۳۹۳/۰۸/۰۳

آموخته ایم از تو وفاداری را

خون تو نوشت معنی یاری را

ای کاش که آب کربلا می آموخت

آن روز زچشمت آبرو داری را ...

+5

Rahgozarm5
Rahgozarm5
۱۳۹۳/۰۸/۰۳

چقدر دلم میخواهد نامه بنویسم…تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف …کاش کسی جایی منتظرم بود…!!

AliRzaZ
AliRzaZ
۱۳۹۳/۰۸/۰۳

در ســه حالـت می تـونی برای "دیگران" مُـهم باشــی :
.
.
.
.
.
1 خوشگـل باشـی
2 پولدار یا مشـهور باشی
3 بـمــیــری !
رضـا ژیـان روحش شاد

AliRzaZ
AliRzaZ
۱۳۹۳/۰۸/۰۲

هــــرچـــــه از دســــت مــــــی رود..

بـــگــــــذار بـــــرود...

چـیـــــزی کـــــه آلـــوده بــه الــتــمــــاس بــاشــــد

نـــمـــــــی خـــــواهــــــم...

هـــرچـــــه بــــاشـــــــد...

حــــتــــــــی زنــــــــدگــــــــــــــی...

anisa19
anisa19
۱۳۹۳/۰۸/۰۲

ایا میدانستید گونه ای از عنکبوت های ماده بعد از جفت گیری
نر های خود را میخورند؟؟؟؟؟؟
انها تنها موجوداتی هستند که فهمیده اند شوهر به هیچ دردی نمیخورد