متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • دل نوشته با یک سوال

  • .............وقتی تنگ غروب قفل اسمون میشکنه ...............هق هق بارون مهمون شیشه اتاق من .................انگار بارونم میدونه تنهای، تنها رفیق من ..................توی قطره های بارون میشکن بغض صدام حالا دیگه انگار من به جز این ارزو از خدا هیچی نمیخوام....... .خدا جونم ،خدای مهربونم ، درد بلات بریز توی خونم  .......میشه ببخش به من اگه دوست داشتید بزرگترین ارزوتون بنویسید؟ …