متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


mona_rt
mona_rt
۱۳۹۳/۱۲/۱۶

این روزها هر چه ساختمانها بالاتر می روند
انسانها زیرزمینی تر می شوند!!!

afsoon63
afsoon63
۱۳۹۳/۱۲/۱۶


parni
parni
۱۳۹۳/۱۲/۱۶

هـمـه ی مـآ،

فقـط حسـرت بی پـآیان یـک

اتفـآق سـآده ایم

کـه جهـآن رآ بـی جهـت،

یک جــور عجیــبی !جــدی! گرفته ایــم!

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۳/۱۲/۱۶

زندگی مانند یک ترن هوایی،بالا و پایین های خودش
را دارد،انتخاب با توست که فریاد بزنی یا لذت ببری

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۳/۱۲/۱۶

با تقدیم احترام

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۳/۱۲/۱۶














hanisa
hanisa
۱۳۹۳/۱۲/۰۲



قوی ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ,
ﻧﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺶ ﮐﻨﺪ ،
ﻭ ﻧﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺪﺑﺨﺘﺶ ﮐﻨﺪ !!
ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺟﻬﻨﻢ ﺩﯾﺪﯼ ,
ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭘﺨﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﯾﯽ.. .
ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺑﻠﺪﻧﺪ !!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯿﮕﻮﯾﺪ , ﻧﺸﺎﻧﺖ ﻣﯿﺪﻫﺪ !!
ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﻬﺮ ﻧﮑﻦ. .. ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﮑﺸﺪ . . .
ﯾﮑﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ،
ﯾﮑﯽ ﻣﻮﻧﺪ ﻭ ،
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﺵ ﺧﻮﻧﺪﻭ
ﯾﮑﯽ ﺑﺮﺩ ﻭ ،
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺧﺖ ﻭ ،
ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﻗﺴﻤﺘﺶ ﺳﺎﺧﺘﻮ
ﯾﮑﯽ ﺭﻧﺠﯿﺪ ،
"" ﯾﮑﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪ""
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﺗﺮﺳﯿﺪ
ﯾﮑﯽ ﺑﺪ ﺷﺪ ،
ﯾﮑﯽ ﺭﺩ ﺷﺪ ،
ﯾﮑﯽ ﭘﺎﺑﻨﺪ ﻣﻘﺼﺪ ﺷﺪ
ﺗﻮ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺵ ،
"""ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ .. . !!
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻋﻬﺪ ﺑﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﻡ ،
ﻓﻘﻂ ﺯﯾﺒﺎﺋﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ ،
ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻫﺮ ﺁﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺷﺒﯽ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ ،
ﻭ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺻﺒﺤﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﻤﮑﻦ
ﻧﮕﺮﺩﺩ ،
ﻭ ﺍﯾﻦ ﻋﻬﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎﯾﻢ
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﮕﻮﯾﻢ :
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ



+++5

asmaneabi
asmaneabi
۱۳۹۳/۱۱/۲۹

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولي

عشق داند كه در اين دايره سر گردانند


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۱/۲۹

اگر سکوت این گستره ی بی ستاره مجالی دهد،
می خواهم بگویم سلام!
اگر دلواپسی آن همه ترانه ی بی تعبیر مهلتی دهد،
می خواهم از بی پناهی پروانه ها برایت بگویم!
از کوچه های بی چراغ!
از این حصار هر ور دیوار!
از این ترانه ی تار...
مدتی بود که دست و دلم به تدارک ترانه نمی رفت!
کم کم این حکایت دیده و دل،
که ورد زبان کوچه نشینان است،
باورم شده بود!
باورم شده بود،
که دیگر صدای تو را در سکوت تنهایی نخواهم شنید!
راستی در این هفته های بی ترانه کجا بودی؟
کجا بودی که صدای من و این دفتر سفید،
به گوشت نمی رسید؟
تمام دامنه ی دریا را گشتم تا پیدایت کردم!
آخر این رسم و روال رفاقت است،
که دی نیمه راه رؤیا رهایم کنی؟
می دانم!
تمام اهالی این حوالی گهگاه عاشق می شوند!
اما شمار آنهایی که عاشق می مانند،
از انگشتان دستم بیشتر نیست!
یکیشان همان شاعری که گمان می کرد،
در دوردست دریا امیدی نیست!
می ترسیدم خدای نکرده!
آنقدر در غربت گریه هایم بمانی،
تا از سکوی سرودن تصویرت سقوط کنم!
اما آمدی!
بانوی همیشه ی نجات و نجابت!
حالا دستهایت را به عنوان امانت به من بده!
این دل بی درمان را که در شمار عاشقان همیشه ات می گنجانم،
انگشتانم،
برای شمردنشان
کم می اید!

یغما گلرویی

+5

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۳/۱۱/۲۹

سرنوشت تصمیم می گیرد که تو در زندگی با چه کسی ملاقات کنی، اما تنها قلب توست که می تواند تصمیم بگیرد چه کسی در زندگی تو باقی می ماند. خوشا آنان که در بازار گیتی خریدار وفا بودند و هستند … خوشا آنان که در راه رفاقت رفیق باوفا بودند و هستند.
صبح قشنگ زمستونیتون بخیروشادی