فقر گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ، فقر چیزی را نداشتن است ولی آن چیز پول ، طلا و غذا نیست
فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتاب فروشی می نشیند ، فقر کتیبه 3000 ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند
، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود
فقر هر روز را بی اندیشیدن سرکردن است.
فقریعنی نداشتن آگاهی
بله
1- معنی متداول: تهیدستی، بینوایی، تنگدستی، مستمندی، نداری.
2- کمبود چیزی: فقر آهن در بدن.
3- فقه: نداشتن به قدر کفایت.
4- عرفان: عارفان فقر را نه تنها به معنیِ منزّه شدن از مالکیّت اشیا دانسته اند، که آن را به معنیِ ایمان آوردن به این که تمامیِ مالکیّت ها مجازی و غیرحقیقی است دانسته اند.
5- فقر در زبان آذری: یوقسولّوق ( نداری ) و فقیر می شود یوقسول به معنی ندار.
6- فقر به زبان لکی: ژار یا ژاری.
7- فقر سیاسی: فقری است که محصول فقدان وحدت سیاسی است.
8- فقر و نابرابری درآمد بین مردم یک کشور.
9- فقر اخلاقی و مواد مخدر.
10- فقر تربیتی.
11- فقر شخصیتی.
12- فقر روابطی.
و .....
درود بر شما
فقر معانی و اشکال مختلف داره.
1- معنی متداول: تهیدستی، بینوایی، تنگدستی، مستمندی، نداری.
2- کمبود چیزی: فقر آهن در بدن.
3- فقه: نداشتن به قدر کفایت.
4- عرفان: عارفان فقر را نه تنها به معنیِ منزّه شدن از مالکیّت اشیا دانسته اند، که آن را به معنیِ ایمان آوردن به این که تمامیِ مالکیّت ها مجازی و غیرحقیقی است دانسته اند.
5- فقر در زبان آذری: یوقسولّوق ( نداری ) و فقیر می شود یوقسول به معنی ندار.
6- فقر به زبان لکی: ژار یا ژاری.
7- فقر سیاسی: فقری است که محصول فقدان وحدت سیاسی است.
8- فقر و نابرابری درآمد بین مردم یک کشور.
9- فقر اخلاقی و مواد مخدر.
10- فقر تربیتی.
11- فقر شخصیتی.
12- فقر روابطی.
و .....