متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


nazijoon9
nazijoon9
۱۳۹۲/۰۵/۳۰

ﮐﺎﻓﻪ ﭼﯽ.....
ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﺕ ﺍﺯﻗﻮﻝ ﻣﻦ ﺷﻌﺮﯼ ﺑﻨﻮﯾﺲ:
ﺍﯾﻨﺠﺎﻃﻌﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺗﻠﺦ ﺗﺮﺍﺯﻗﻬﻮﻩ ﺍﺳﺖ...

mdd
mdd
۱۳۹۲/۰۵/۲۸

امروز ظهر یهو یادم افتاد وااااای باید برم مهد دنبال بچم !
بدو بدو رفتم دم مهد یادم اومد عهههههههههه من که بچه ندارم ؛ تازه زنم ندارم ! هیچی دیگه ، داشتم برمیگشتم سمت ماشین که یادم اومد ماشینم ندارم …
اومدم دربست بگیرم تا خونه دیدم عه پولم ندارم ! هیچی دیگه کلا قهوه ای شدیم سینه خیز تا خونه اومدیم

NeDa
NeDa
۱۳۹۲/۰۵/۱۹

یه بار سر کلاس ادبیاتمون سر و صدا بود معلممون هم خواست تریپ ابهت بیاد ، هیچی دیگه به جای اینکه بگه مشکلی پیش اومده،گفت: پشکلی میش اومده؟!!!!؟!!!
بعد طی یه حرکت تکنیکی هرکدوم از بچه ها پرت شدن یه ور کلاس و شروع کردن گاز زدن!!! :[]

❤ ▬▬+❺ ▬▬❤

jo0jo0
jo0jo0
۱۳۹۲/۰۵/۱۵

بسلامتی اونی که دوست داشتن را باتمام

وجود یادش دادم و

اون رفت و

به یکی دیگه امتحان پس داد …
+++++
رای اول تقدیم به شما