بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
*deL taN giHayE bi PaYanE mAN*
- تعداد نظرات : 8
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۵/۲۵
- نمايش ها : 349
هایـ همیشگیـ ترینمـ ،
تمآمـ فعلـ های مآضیـ ام رآ ببر ،
چه در گذر بآشیـ چه نباشیـ ،
برآیـ منـ استمرآریـ خواهیـ بود ...
منـ هر لحظه تو رآ صرفـ میکنمـ
چه رابطه مرموزیـ استـ ،
میانـ پیدا ترینـ زخمـ ،
و پنهانـ ترینـ راز ...
دود سیگارمـ را هزارانـ بار به تو ترجیحـ میدهم ...
کمـرنگـ استـ ،
ولیـ دو رنگـ نیست ...
مهربانیـ امـ را چنانـ گریاندند ،
که بویـ نا گرفت !
« نا مهربانـ شدمـ
در عَجَبَمـ چطور هنوز ستونـ فقراتتـ سالمـ استـ !
وقتیـ با اینـ انهدامـ ،
سختـ از چشمانمـ افتادیـ !
مُچاله کنـ !
بشکنـ ! بند بزنـ !
خط بزنـ !
خلاصه راحتـ باشـ !
ارثـ پدرتـ نیست ، دلـ تنهای مَنـ استـ ...
بیا برایـ یکـ بار همـ که شدهـ ، دستـ به خلافـ بزنیمـ !
منـ اندوه تو را میدزدمـ ، تو تنهاییـ مَرا !
غُصه نخور ،
کنار آمده امـ با نبودنتـ ،
خیلیـ که دلمـ بگیرد ،
گریه میکنمـ !
نبودنـ هیچکسـ سخت نیستـ ،
ولیـ ...
فراموشـ کردنـ یکـ بودنـ سختـ استـ ...
از عشقـ هایـ این روزها ،
داستانیـ به بلندای شنگولـ و منگولـ همـ نمیتوانـ نوشتـ !
چه برسد به شیرینـ و فرهاد !
به چشمـ هایتـ بگو نگاهمـ نکنند ...
بگو وقتیـ خیره اتـ میشومـ سرشانـ به کار خودشانـ باشد ...
نه اینکه فکر کنیـ خجالتـ میکشمـ ، نه !
حواسمـ نیستـ ؛ عــاشقتـ میشومـ !
همیشه در خاطرمـ هستیـ ...
همینـ استـ معنایـ خوبـ بودنتـ ...
برایـ چشمانمـ نماز بارانـ بخوانـ ،
از دوری اتـ بغضـ کردهـ ،
ولیـ نمیبارد !
مرا میانـ بازوانتـ مومیاییـ کنـ ،
شاید ...
هزارانـ سالـ بعد ،
باستانـ شناسـ کنجکاویـ ،
از عاشقانه های دستانتـ رمز گشاییـ کند !
برایـ باختنـ چیزیـ ندارمـ ،
ولیـ به خاطرتـ ، دستـ به هر قماریـ خواهمـ زد ...
اگر به سرابیـ رسیدیـ ، از آنـ بنوش ...
نگذار سرابـ ،
به دروغشـ افتخار کند ...
غمگینمـ ،
مانند دلقکیـ که روی صحنه ،
چشمشـ به عشقشـ افتاد
که با معشوقشـ به او میخندید ...
میگویند دنیا بیـ وفاستـ ...
اما قدرشـ را بدانید ،
منـ دنیایـ بیـ وفا تریـ همـ داشتمـ ..
....
♥taghdim b ank bayad bashad ama nist ♥
از تو ای شعر واقعا ممنون
خیلی زیبا بود
با سلیقه بود
مرسی از بلاگ خوبت
قشنگ بود
واقعا قشنگ ، و زیبا
هیوا == ) به سلامتی
سپاس
mar30