متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • آی زندگی....

  •   حتما دیگر عاشق نیستم به شدت گرسنه ام شده است تمام دوستان قدیمی ام را به یاد می آورم دوباره به زندگی لبخند می زنم خوابم می آید و سنگین و سبک مرا به دروازه های رنگی بادبادک ها می برد حرف می زنم راه میروم هذیان نمیگویم با خدا پنجره قورباغه و قاصدک آشتی کرده ام دلم قصه می خواهد خمیازه می کشم حتما دیگر عاشق نیستم سلام زندگی بدون درد و مرض و کوفت و بدبختی …
  • به خاطر تـــو...

  •   بخاطر تو تمام نگاه هارا از پشت پلک های انتظار حذف کردم خواستم بروی عشق چشم که باز می کنم عکس صورت تو در آب زلال رابطه افتاده باشد و من با موی پریشان و اشک غلطان بوسه بزنم بر آب روان چشم که از انتظار باز شد و به بلوغ رسید من اول منزل باور عشق های کودکانه و صادقانه بودم تو در آخر منزل تشکیک محبت صادقانه بی آنکه پایم به توپ بخورد در وازه ی تردید پر بود از گلهای زده زنهای زندگی ات مرا باور ن…
  • من مسافرم...

  •   من مسافر چشمهای زلال توام صبح رسیدم  پای پیاده  دست خالی با کفشهایی که یک جاده دلتنگی حرف برای گفتن داشتند با چمدانی به کوچکی دلم و یک سوغاتی به طعم شیرین بوسه من مسافرم از همان راهی که آمده بودم باز می گردم خسته بی تو با دستهایی که مرتب یخ می کنند و با هاها.... کردن های بی رمق من گرم نمی شوند چمدانم را جا گذاشته ام کنار چشمانت کنار قلبت دستانت چشم که باز کنی می بینی اش و نشانی …
  • ساک ساک...

  • چه میشد چشم می گذاشتم تا ده می شمردم پیدایم می کردی چشم می گذارم تا ده تا بیست تا صد تا خوابم ببرد می شمارم و تو پیدایم نمی کنی اگر من هنوز در قلبت باشم پیدا کردنم کاری ندارد کافیست به صدای قلبت گوش بدهی و بگویی ساک ساک.....