توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
صبرکن سهراب !!!
- صبرکن سهراب ! آری ... تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره - فکر - هوا - عشق - زمین مال من است ! اما سهراب توقضاوت کن بردل سنگ زمین جای من است؟! من نمیدانم که چرا این مردم دانه های دلشان پیدا نیست ... صبرکن سهراب ! قایقت جا دارد ؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم... …
عشق و عاشقی دخترو پسر کیلویی چند!
- خدا را دوست بدار حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . .
قهرمان فقط تو المپیک نیست..
- مادری که هر روز ﺭﺍﻫﺮﻭﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻕ دارد هیچوقت به ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ نرﻓﺘﻪ ﺍما یک ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ …
عشقم فقط عشق زلیخا ..
- عاشق هم شدی.. مثل زلیخـــا سمج باش.. آنقدر رسوا بازی دربیاور.. تا خدا خودش پا درمیانی کند…!
روباه و زاغ در عصر دیجیتال ..
- روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت: پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم!! روباه تا موبایل رو داد به زاغ راغ گفت: این عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایى ازم زدی !
لیست حضور و غیاب ...
- كلاس درس شلوغ بود و همه در حال صحبت بودن ، هركسی با دوستای خودش گرم صحبت بود و خلاصه كلاس رو هوا بود ، یهو معلم اومد تو كلاس و سروصدا خوابید. بعد طبق روال معلم شروع به خوندن لیست حضور و غیاب كرد: بزرگراه همت ............. حاضر. ورزشگاه همت ............حاضر. غیرت همت .................غایب. سمینار همت ...............حاضر. همایش همت ...............حاضر. مردونگی همت ........…
انشای پسربچه به پدررفتگرش...
- انشای پسربچه به پدررفتگرش: پدرعزیزم، من به خوبی میفهمم که بسیار باشرف است آنکس که انسان باشد و بین آشغالها نان پیداکند، تاآنکس که؛ آشغال باشد و بین انسانها نان پیداکند...! دردی که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...! و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،نه به سکوت هم! …
عکس گرفتن خدا از دخترک ...
- دختر كوچكی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینكه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد . بعدازظهر كه شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت. مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینكه رعد و برق بلایی بر سر او  …
* * *
- روزی مست گشتم از کوچه ای* چشم مستم خیره شد به خانه ای* نرم نرمک رفتم تا کنار پنجره* تاکه دیدم صحنه ویرانه ای* پدری کور و فلک در گوشه ای* مادری مات مبهوت همچو پروانه ای* پسرک از سوز سرما میزند دندان به لب* دختری مشغول عشق خود با بیگانه ای* &nb…
همسفر باشهدا ...
- بسمه رب الشهدا بـــــه اســم صاف الله، اينم يــه حرف تازه ايــنم ازين زمــــونه، يـــه قسمـــت و فرازِه بـــازم نهيب فردا، به نامــرديِ دنيا بازم نشونه اي تا، بريم ســــــراغِ فــــــــردا بازم يــه روح آزاد ميـــونِ گــــــودِ جنگه مدّعيا! كجاييد؟ اين قصرمون قشنگه آي مؤمنايِ امروز، ه…