15- سی شب ، سی داستان * داستان ، حسین آقا *

به نام خداوند مهربان

ابوبصير مى‏گويد: يك روزى در مجلس حضرت امام صادق (عليه السلام) نشسته بودم كه زنى وارد شد،

عرض كرد: يابن رسول الله مساله دارم و آن اين است كه من كسالتى دارم و  

براى معالجه به اطباء عراق مراجعه نمودم، آنها علاجم را در خوردن شراب دانسته‏ اند حالا آيا اجازه می فرمایید

كه مشروب بخورم يا نه؟ از شما كسب تكليف می کنم   

حضرت فرمود: با اينكه می گویی طبيب آن را براى من دوا معين كرده است چرا نمی خوری؟

زن در جواب عرض كرد: در بين شما هستم و از شما پيروى مى‏كنم، اگر بفرماييد بخورم، ممی خورم و اگر بفرماييد

نخور، نمی خورم زيرا فرداى قيامت اگر خداوند به من بفرمايد چرا  

شراب خوردى؟ در جواب بگويم: امام صادق (عليه السلام) امر كرده و اگر بفرماييد چرا شراب نخوردى و از دنيا رفتى؟

در جواب می گویم : امام صادق (عليه السلام) نهى كرده است .

امام صادق (عليه السلام) به من توجه كرد و فرمود: اى ابوبصير آيامی شنوی از اين زنى كه چنين سخن مى‏گويد،

يعنى آيا تعجب نمی کنی از ايمان اين زن كه آنچنان محكم است و

تابع دستور دين خود می باشد كه در حال مرض و دستور طبيب از خوردن مشروب بدون اجازه ما ابا می کند.

پس حضرت به او فرمود: بخدا قسم اجازه نمی دهم كه قطره‏اى از آن بخورى و اگر بخورى پشيمان می شوی

، سه مرتبه فرمودند: آيا فهميدى كه چه گفتم؟

زن گفت : بلی

نظير اين زن عارف به دين اسلام و پيرو و كلام حضرت امام صادق (عليه السلام) و آگاه بودن به وظيفه خود

و اينكه اين زن با خود فكر می کند كه من عبث خلق نشده‏ ام و آن كسى

كه مرا از عدم بوجود آورده لابد دستوراتى هم دارد بايد دنبال آن وظيفه رفت تا اينكه در روز قيامت

مورد مواخذه پروردگار عالم قرار نگيرم،درتاریخ بسیار است 

1- اصول كافى

****دعای روز پانزدهم ماه رمضان***

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِكَ یا أمانَ الخائِفین. 

 
خدایا روزى كن مرا در آن فرمانبردارى فروتنان و بگشا سینه‌ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت اى

امان ترس داران.

تشکر