بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
2- سی شب ، سی داستان ( داستان شادی 1357)
- تعداد نظرات : 42
- ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
- نمايش ها : 337
به نام خداوند مهربان
داستان از اون جایی شروع میشه که: ظهر یکی از روزهای ماه مبارك رمضان مثل هميشه منصور حلاج
برای جزامیها غذا میبرد، اون روز هم كه داشت از خرابهایی که بیماران جزامی توش زندگی میکردند
میگذشت ….جزامیها داشتند ناهار میخوردند …ناهار که چه؟
ته موندهی غذاهای دیگران و، و چیزهایی که تو اشغالها پیدا کرده بودند و چند تکه نان…
یکی از اونها بلند میشه به حلاج میگه: بفرما ناهار !
مزاحم نیستم؟
نه بفرمایید.
منصور حلاج میشینه پای سفره ….یکی از جزامیها بهش میگه: تو چه جوریه که از ما نمی ترسی …
دوستای تو حتی چندششون میشه از کنار ما رد شند … ولی تو الان….
حلاج میگه: خب اونها الان روزه هستند برای همین این جا نمیاند تا دلشون هوس غذا نکنه .
پس تو که این همه عارفی و خدا پرستی چرا روزه نیستی؟ نشد امروز روزه بگیرم دیگه …
حلاج دست به غذاها میبره و چند لقمه میخوره …درست از همون غذاهایی که جزامیها بهشون دست زده بودند …
چند لقمه که میخوره بلند میشه و تشکر میکنه و میره ….
موقع افطار که میشه منصور غذایی به دهنش میزاره و میگه: خدایا روزه من را قبول کن ….یکی از دوستاش میگه:
ولی ما تو را دیدیم که داشتی با جزامیها ناهار میخوردی.
حلاج در جوابش میگه: اون خداست … روزهی من برای خداست …اون میدونه که من اون چند لقمه غذا را از روی
گرسنگی و هوس نخوردم ….دل بندهاش را میشکستم روزهام باطل میشد یا خوردن چند چند لقمه غذا؟؟؟
دعای روز دوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِكَ وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِكَ ونَقماتِكَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِكَ برحْمَتِكَ یا أرْحَم َالرّاحِمین
خدایا نزدیك كن مرا در این ماه به سوى خوشنودیت وبركنارم دار در آن از خشم وانتقامت
وتوفیق ده مرا در آن براى خواندن آیاتقرآن به رحمت خودت اى مهربانترین مهربانان.
تشکر
خیلی زیبا بود
ممنون
بسیاااااااار زیبااااااا
سپااااااس از شادی عزیزم
و سپاااااااس از سحر خانوم
سلام
میشه دلیلتون رو هم بفرمایید؟
روزه ایشون کاملا قبوله .
من با کوچیکتر خودم جدل نمیکنم چه برسه شخص عزیزی مثل شما:)
خواهش میکنم
نطرلطفتونه
سلامی که درحال اقامه نمازبایدبگیداون ازواجبات فوریه که فقط میتونی جواب سلام روبدی ونمازت روادامه بدی و ازواجباته...:)
بله میدونم آقا پیمان ... مباحثه خیلی خوبه وباعث روشنگری میشه به شرطی که تبدیل به مجادله نشه{7}
نه دوست عزیز من فقط دوست دارم توجیه بشم اونم از نوع منطقیش که شماهم سرور مایید عزیز
من با کوچیکتر خودم جدل نمیکنم چه برسه شخص عزیزی مثل شما
نظرات مربوط به شمانبود
چرابعضی ازنظراتم حذف شد؟
باتشکرازهمه دوستان عزیزم به خاطرنظراتشون
داستان درداستان شد این بلاگ
{33}
چه هیکی داره...خخخخخخ
بله سرنمازسرنبایدتا90درجه بچرخه ولی اگه کمترباشه نمازباطل نمیشه...
سلامی که درحال اقامه نمازبایدبگیداون ازواجبات فوریه که فقط میتونی جواب سلام روبدی ونمازت روادامه بدی و ازواجباته...
بله میدونم آقا پیمان ... مباحثه خیلی خوبه وباعث روشنگری میشه به شرطی که تبدیل به مجادله نشه
آیه نور سوره نور-اونجاکه خداوندمیفرمایددرخت بابرکت زیتون...
اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّىٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَرَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِى ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَآءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَلَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمٌ
خداوند، نور آسمانها وزمین است. مثل نور او همچون چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد. آن چراغ در میان شیشهاى و آن شیشه همچون ستارهاى تابان و درخشان. این چراغ از روغن درخت پر برکت زیتون بر افروخته است، که نه شرقى است و نه غربى. (روغنش به قدرى صاف و شفّاف است) که بدون تماس آتش نزدیک است (شعلهور شود و) روشنى دهد. نورى است بر فراز نور دیگر. هر کس را که خداوند بخواهد به نور خویش هدایت مىکند، و خداوند براى مردم مثلها مىزند و به هر چیزى آگاه است.
اتفاقاایشون عارف ایرانی بوده یعنی عارفی غیرفقیه بوده وهمون اسم حلاج روبخاطرکرامتی که ازخودش نشون میده وبایک اشاره پنبه هاروحلاجی میکنه مشهوربه این اسم میشه وکرامات زیادی دیگه که ازخودش نشون میده ولی انحرافات عقیده ای زیادی داشتن ودارن که یکیش توهمین داستان اومده و پاروازشریعت فراترمیذارن...
البته فکر میکنم ایشون این اسم رو به خاطر قداست این کلمه انتخاب کردن :)
خداوند در قران به این اسم قسم خورده .
آره...
آیه نور سوره نور-اونجاکه خداوندمیفرمایددرخت بابرکت زیتون...
اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّىٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَرَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِى ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَآءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَلَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمٌ
خداوند، نور آسمانها وزمین است. مثل نور او همچون چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد. آن چراغ در میان شیشهاى و آن شیشه همچون ستارهاى تابان و درخشان. این چراغ از روغن درخت پر برکت زیتون بر افروخته است، که نه شرقى است و نه غربى. (روغنش به قدرى صاف و شفّاف است) که بدون تماس آتش نزدیک است (شعلهور شود و) روشنى دهد. نورى است بر فراز نور دیگر. هر کس را که خداوند بخواهد به نور خویش هدایت مىکند، و خداوند براى مردم مثلها مىزند و به هر چیزى آگاه است.
تحت تاثیر قرار گرفتم
فقط یه سوال اساسی میمونه برام که امیدوارم لطف کنین و جواب بدین
حالا چه دلی جواب بدین یا چه با شریعت یا طریقت و غیره
و اما سوال:
شما زیتون پرورده هستین یا زیتون سبز یا سیاه؟
هیچکدام صحیح است....
اولا حلاج عارف نمیدونن چون عارف اسرار اشکار نمیکنه و در ضمن برای محبت نیازی نیست دستور صریح خدا زیر پا گذاشته بشه. البته اگه روزه مستحب باشه با شرایطی اشکال نداره.
دوستان سعی کنن احترام دیگران نگه دارن تا احترام خودشون حفظ شه
تحت تاثیر قرار گرفتم
فقط یه سوال اساسی میمونه برام که امیدوارم لطف کنین و جواب بدین
حالا چه دلی جواب بدین یا چه با شریعت یا طریقت و غیره
و اما سوال:
شما زیتون پرورده هستین یا زیتون سبز یا سیاه؟
البته فکر میکنم ایشون این اسم رو به خاطر قداست این کلمه انتخاب کردن
خداوند در قران به این اسم قسم خورده .
یع سوال دیگه برام پیش اومده؛
اگه اینی که میگید یا میگن باشه که باید طبق قانون دین پیش رفت،پسمیگن سر نماز اگه سرت جنبید باطله!
درصورتی که پیامبرمون حضرت محمد گفتن سر نماز هستید کسی سلام کرد میتونید جواب بدید یااگه بچه ای سر نماز اومد باهاتون ور رفت بازی کنه باید تحویلش بگیرید
***
بنظر من دین رو خیلی ربات مانند کردند واسمون!
آقای زیتون،من قصد ایستادگی مقابل شمارو نداشتم فقط خواستم بحث کنیم توجیه بشیم
سلام
تحت تاثیر قرار گرفتم
فقط یه سوال اساسی میمونه برام که امیدوارم لطف کنین و جواب بدین
حالا چه دلی جواب بدین یا چه با شریعت یا طریقت و غیره
و اما سوال:
شما زیتون پرورده هستین یا زیتون سبز یا سیاه؟
سلام
دوست عزیز و بزرگوار
تا اونجاییکه من میدونم رسالت روزه داری اینه که نفس انسان رو از هوا و هوس و از خودکامگی ها
دور کنه
هدف از روزه داری خالی کردن انفاس شیطانی از روح است
اینکه روزه دار نباید لب به چیزی بزند هم دلیلش روشن و آشکارست
چون انسان در موقع تشنگی و گرسنگی ،بیشتر از حد معمول در معرض لغزش روح قرار میگیرد
روزه دار نیز می بایست در چنین شرایط بحرانی به بایدها و نباید عکس العمل مثبت نشان دهد
حال چند لقمه نان جهت رفع سو تفاهم نه نشان از هوا و هوس است و نه نشان از خود کامگی و لغزش روح
در عرف اسلام چون روزه داری در رمضان بر عوام است همه میدانند که اکثریت روزه دار اند
وتعارف برای شکستن روزه جایز نیست ولی
خود پیامبر فرمودند :هرکس در روزهای عادی به دور از چشم مردم روزه بگیرد(مستحبی_هرچند کفاره روزه واجب)و تعارفی بر سرو غذا یا نوشیدن آب یا هر چیز دیگرشود
واجب است دست تعارف کننده را پس نزندو همنشین سفره اش شود
در حالیکه روزه او شکسته نیست و کامل محسوب میشود
حال نظر خود من اینه که :
اون نیت و هدفِ حلاج ،بسیار مهمتر و با ارزشتر از فلسفه روزه است
درسته
موافقم واقعا!
ولی شما فکر کن،روزه و نماز از ووووواجبات هستن!
"حرف واو رو زیاد گذااشتم نشونه تاکیدم بود"
ولی اگه بیمار باشیم روزه میشه حروم برما!چون سلامتی بدن شرط اوله اینجاهم به عقیده ی شخصی من شکستن روزه تو این شرایط یعنی احیا کردن و امید به زندگی دادن به یک مومن!
خیلی فکرمو مشغول کرده این داستان خیلی!
دوتا ضد قهرمان !!!
زحمتکش زحمتکش زحمتکش
همونطور که آبروی یک آدم مخصوصا مومن از کعبه هم با لا تره
نخیردوست عزیز...دین وعرفان و نمیدونم طریقت و حقیقت هم بایدتابع شریعت باشندوالا باطل هستن...
شاید این جمله یکم شعار بنظر بیاد ولی آدم چه مسلمان باشه چه نباشه هم زادپنداری و دیدنِ شادی دل طرف مقابل مخصوصا این جور ادم ها خیلی واجب تر از این چیزاست
همونطور که آبروی یک آدم مخصوصا مومن از کعبه هم با لا تره
متوجه نشدم
الان بد گفت؟
یعنی روزه رو خورده ودرواقع شکسته بخاطردل چندنفرواحکام شرعی روزیرپاگذاشته...
زحمتکش زحمتکش زحمتکش
ولی یه نکته ای که به ذهنم رسیداینکه انحراف فرقه های صوفی ازاینجامعلوم میشه که شریعت رو زیز پا میذارن...
اینجا
««حلاج در جوابش میگه: اون خداست … روزهی من برای خداست …اون میدونه که من اون چند لقمه غذا را از روی
گرسنگی و هوس نخوردم ….دل بندهاش را میشکستم روزهام باطل میشد یا خوردن چند چند لقمه غذا؟؟؟ »»
یعنی چی؟
متوجه نشدم
الان بد گفت؟
خیلی قشنگ بود
ممنون ...
ولی یه نکته ای که به ذهنم رسیداینکه انحراف فرقه های صوفی ازاینجامعلوم میشه که شریعت رو زیز پا میذارن...
اینجا
««حلاج در جوابش میگه: اون خداست … روزهی من برای خداست …اون میدونه که من اون چند لقمه غذا را از روی
گرسنگی و هوس نخوردم ….دل بندهاش را میشکستم روزهام باطل میشد یا خوردن چند چند لقمه غذا؟؟؟ »»
خیلی قشنگ بود
دست هر دوتا بزرگوار درد نکنه
عالی بود ممنون
ممنون بسیار زیبا
احسنت
ممنون سحر بانو و شادی بانو
مرسی باشی شادی ...
تشکر شادی جان از داستان زیبات
سپاس از سحر عزیزم
صفحات
1 2