متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


majyd
majyd
۱۳۹۳/۱۱/۰۷

بچه رفته پاسگاه گفته دوچرخمو دزدیدن.
پلیس گفت:به کی شک داری؟
گفت بابام
پلیس:چرا؟
چون دیشب نصف شبی به مامانم میگفت بشین روش تا علی نیومده.

majyd
majyd
۱۳۹۳/۱۱/۰۷

بچه رفته پاسگاه گفته دوچرخمو دزدیدن.
پلیس گفت:به کی شک داری؟
گفت بابام
پلیس:چرا؟
چون دیشب نصف شبی به مامانم میگفت بشین روش تا علی نیومده.

majyd
majyd
۱۳۹۳/۱۰/۰۱

واقعیت این است که هر کسی آزرده ات خواهد کرد ؛ فقط باید کسانی را پیدا کنی که ارزشِ تحمل رنج را داشته باشند !
“باب مارلی”

majyd
majyd
۱۳۹۳/۰۹/۲۹

یه سوال
چرا وقتی یه نفر رو “هلو” خطاب میکنی، لپاش گل میندازه و حال میکنه
اما بهش میگی “گلابی” بهش بر میخوره!؟
بابا میوه میوه است دیگه!:

arshia_28
arshia_28
۱۳۹۲/۰۵/۲۱

من که تصویری ندارم در نگاه هیچکس

خوب شد هرگز نبودم تکیه گاه هیچکس

کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من

تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچکس

بهترین تقدیر گلها چیدن و پژمردن است

سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس

arshia_28
arshia_28
۱۳۹۲/۰۵/۲۱

فهماندن یک مساله به یک مرد،مثل این میمونه که بخوای روی چرتکه ویندوز نصب کنی ...
دروغ میگم عایا؟.... )
دختر خانوما موج مکزیکی یادتون نره.....))))

arshia_28
arshia_28
۱۳۹۲/۰۵/۲۱

راز عشق در آن است که به یکدیگر سخت نگیریم . عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است.

راز عشق در آن است که در سکوت دست یکدیگر را بگیریم.کم کم یاد میگیریم که بدون کلام رابطه برقرار کنیم.

راز عشق در مراعات حال دیگریست.هر قدر ملاحظه ی حال دیگران را میکنی ، کسی را که دوست داری بیشتر ملاحظه کن.

راز عشق در آن است که به محبوبتان قدرت و آرامش بدهید و از او قدرت و ارامش دریافت کنید، اما نه با اصرار.!

راز عشق در آن است که حقیقت اصلی عشق (یعنی تفکر) را از یاد نبری ، آیا یک رابطه ی دراز مدت مهم تر از اختلافات کوچک و زود گذر نیست؟

راز عشق در آن است که به عشق ،بیشتر از یکدیگر احترام بزارید، زیرا عشق هدیه ی ازلی خداوند است.


حالا یه سوال فنی() از شما دوست عزیز و گرامی

به نظر شما عشق اگه با یه کم لذت (اشتباه نکنین٬چون کسی که یه کس دیگه ای رو واقعآ دوست داره هیچ وقت اون رو واسه هوس نمی خواد)قاطی بشه خوبه یا بده؟

پاسخ با نقل قول

arshia_28
arshia_28
۱۳۹۲/۰۵/۲۱

در بیداری لحظه ها

پیکرم کنار نهر خروشان لغزید.

مرغی روشن فرود آمد

و لبخند گیج مرا برچید و پرید.

ابری پیدا شد

و بخار سرشکم را در شتاب شفافش نوشید.

نسیمی برهنه و بی پایان سر کرد

و خطوط چهره ام را آشفت و گذشت.

درختی تابان

پیکرم را در ریشه ی سیاهش بلعید.

طوفانی سر رسید

جا پایم را ربود.

نگاهی به روی نهر خروشان خم شد:

تصویری شکست.

خیالی از هم گسیخت.


سهراب سپهری

arshia_28
arshia_28
۱۳۹۲/۰۵/۲۰

تو باور نکن اما من عاشقم
به یادم هست آن سوز زمستان را عزیزا...
که چون خورشید بر یخبسته جان من دمیدی.
بیادم هست آن پاییز غمزا را که....
... تنها بودم و تنها ، تو اما ناگهان از راه رسیدی ...
...کبوتر وار از این شاخه به آن شاخه پریدی.
مقصد، از مقصود ماهم دور تر
راه ناهموار بود و همسفر ناجورتر
در نهایت ،بی نهایت خفته بود
دل مردد بود ،و هم آشفته بود
آسمان تاریکتر هر لحظه شد
گفتگوها از جنس باران شد
جز جدایی چاره ایی بهتر نبود...؟؟؟
یا لحظه ایی شیرینتر از آخر نبود...؟..

پاسخ با نقل قول

arshia_28
arshia_28
۱۳۹۲/۰۵/۱۹

یه بار سر کلاس ادبیاتمون سر و صدا بود معلممون هم خواست تریپ ابهت بیاد ، هیچی دیگه به جای اینکه بگه مشکلی پیش اومده،گفت: پشکلی میش اومده؟!!!!؟!!!
بعد طی یه حرکت تکنیکی هرکدوم از بچه ها پرت شدن یه ور کلاس و شروع کردن گاز زدن!!!