متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • سلااااااااام

  • سلاااااام برای همتون ی سوپرایز دارم  خانوم من بعد از مدت ها تصمیم ب برگشتن ب همخونه رو گرفته اذیتش نکنید چون با من طرفید 
  • راه های دختر آزاری

  • راههای اذیت کردن دوست دخترها. پسرا اینا رو حفظ کنید و در مواقع نیاز به کار ببندید.هروقت به موبایل شما زنگ زد و مشغول تعریف کردن وقایع روزانه اش بود(که معمولا این کار را با افزایش شاخ و برگ و با آب و تاب دادن به آن انجام میدهد) صحبت هایش را قطع کرده و اعلام نمایید که پشت خطی دارید و لطف کند و ۱ ساعت دیگر تماس بگیرد !هر وقت خواستید وی را سوار ماشین کنید با استفاده از عطر زنانه مادر و یا خواهر محترمت…
  • زن ذلیل

  • الهی به مردان در خانه ات به آن زن ذلیلان فرزانه ات به آنان که با امر روحی فداک نشینند و سبزی نمایند پاک به آنان که از بیخ و بن زی ذیند شب و روز با امر زن می زیند به آنان که مرعوب مادر زنند ز اخلاق نیکوش دم می زنند به آن شیر مردان با پیش بند که در ظرف شستن به تاب و تبند به آنان که در بچه داری تکند یلان عوض کردن پوشکند به آنان که بی امر و اذن عیال نیاید در از جیبشان یک ریال به آن…
  • قضاوت

  •   دختری 15 ساله ، نوزادی 1 ساله به بغل داشت... ((مردم)) زیرلب بهش میگفتن **همخونه**!  اما هیچ کس نمیدونست که به این دختر در 13 سالگی تجاوز شده  بود...!  پسری 23 ساله رو ((مردم)) "تنبل چاقالو" صداش میکردن... اما هیچ کس نمیدونست پسر بخاطر بیماریشه که اضافه وزن  داره...!  ((مردم)) زنی 40 ساله رو "سنگدل" خطاب میکردن ، چون هیچ وقت روزا خونه نبود تا با بچه هاش بازی کنه…
  • خاطره یک عشق

  • پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!دختر: توباز گفتی ضعیفه؟پسر: خب… منزل بگم چطوره؟دختر: وااااای… از دست تو!پسر: باشه… باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟دختر:اه…اصلاباهات قهرم.پسر: باشه بابا… توعزیز منی، خوب شد؟… آشتی؟دختر:آشتی… راستی گفتی دلت چی شده بود؟پسر: دلم! آها یه کم می پیچه…! ازدیشب تاحالا.دختر: … واقعا که!پسر: خب چیه؟…
  • وفاداری چیست

  • مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش می بره… زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه…صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده…مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره &hel…