متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


دو تا گربــــه باهم ازدواج کردن

اوایل زندگی عاشقانه ای داشتند

اولین بچشون به دنیا اومد

دومی هم به دنیا اومد

اولین قدمهای بچه هاشون

پدر این خانواده به سختی کار میکرد

و مادر دنبال خوشگذرونی خودش بود

بچه ها بدون مراقبت بزرگ شدند و بچه های بدی از آب در اومدند
 

یکیشون تروریست شد

یکی دیگه همش تو کلوب شبانه بود
 
 
کوچکترینشون تصمیم به خودکشی گرفت
 
 
وقتی پدرشون فهمید سکته کرد
 
 
مادرشون هم عقلش رو از دست داد و دیوونه شد
 
 
اینم آخر داستان!!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


(:
ارسال پاسخ

:[]

مرسی داداش

شـــوالیـه
ارسال پاسخ

آقا یه مشکلی تو داستان هست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عکسا هیچکدوم شبیه همدیگه نیستن

sajadss1
ارسال پاسخ

اخی چه نازن

○•shadow•○
ارسال پاسخ

مرسی دادا