متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۸/۲۸

خسته‌ام

شبیه آن مسافری که

از هزار فرسخ سیاه آمده‌ست و

بازوان هیچ کس برای در بغل گرفتنش گشوده نیست.

خسته‌ام

شبیه قفل کهنه‌ای که

سال‌های سال بی کلید مانده‌ است.

خسته‌ام

شبیه نامۀ بدون مقصدی که

باد کرده روی دست پست‌چی.

خسته‌ام

شبیه پلّه‌های بی سر و تهی که...

خشک و خالیی که...

غم گرفته‌ای که...

چند پلّه خسته‌تر هنوز

gisoo
gisoo
۱۳۹۴/۰۸/۱۹

موسیقی فاصله خالی بین نت هاست به آنها خوب گوش دهید

shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۴/۰۸/۱۹

ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺷﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:

ﻣﻼ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﻻﻏﺖ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻢ

ﻣﻼ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﭼﻮﻥ ﺍﻻﻍ ﻫﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ!

{khar}

shabgarde.tanha

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۸/۱۱

ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ

ﻣﻦ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ

نمی دانم

ﭼﺮﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ

ﺭﻓﺘﻦ، ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ

ﻧﻪ ﺁﻣﺪﻥ...!

dada1animal
dada1animal
۱۳۹۴/۰۸/۰۴

هه.......! یـــــــــــالـــــــــــان دنیـــــــــــا..........!

............................animal..........................

مَدیُونِ مِـــــهرَبوُنیٰایِ یَه زنــــــــم

♚کِه اَز بَچِّــــــــــگیْ صِداٖم کَردِه پــســــَـــــــــــرم ツ
ِ
گُورِ بٰابٰایِ دُنیْاٖ....فقط عشق ♥مــــــــــــــــــادرم♥

داش
داش
داش غیرت........................

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۸/۰۴

در آنسوی دنیا زاده شده بودی

دور بودی

مثل تمام آرزوها

و ریل ها

در مه زنگ زده بودند

هیچ قطاری حاضر نبود

مرا به تو برساند

من به تو نرسیدم

من به حرفی تازه در عشق نرسیدم

و در ادامه خواب های من

هرگز خورشیدی طلوع نکرد ...

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۷/۱۸

چشم های تو درشت بودند با مژه های زیبا

و صورت گرد تو

مثل کاسه ی ماه بود

و پاهایت که می آمدند تا مرا در گوشه ای پیدا کنند

مرا چون واشری، چون لبه ی ریش ریش فرش

یا «پلنگی از کار افتاده»

چشم های تو مهربان بودند

دهانت مهربان بود

و گنجشک ها واقعا می آمدند

از گوشه ی لبت آب می خوردند.

dariushX
dariushX
۱۳۹۴/۰۷/۰۹

روزگاری جاده ای بودم غرق تردد

جاده ای که از رفت و آمد لحظه ای خالی نمی شد

من که بسیار غریبان را به آبادی رساندم

عاقبت خود ماندم و تنهایی خود

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۴/۰۷/۰۹

دستگیره در را که می گیری

پرنده ای بال می گشاید

پلنگی خیز بر می دارد

نهنگی باله می جنباند

کودکی برای اولین بار

روی پا می ایستد

تا بروند

مانندِ تو

که دستگیره در را گرفته ای.

dada1animal
dada1animal
۱۳۹۴/۰۷/۰۸

♡ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺒﻨﺪﻩ

↓ . ↓
☜ﺣﺴﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ

☜ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﻪ

☜ﺗـُﻨـﺪ ﻣﯿﺸﻪ

☜ﺧﺸﻦ ﻣﯿﺸﻪ

☜ﺑﺪ ﺍﺧﻼﻕ میشه

☜ﺑﭽﻪ ﻣﯿﺸﻪ

☜ﮔﯿﺮ ﻣﯿﺪﻩ

☜ﭼﻮﻥ ﺗﻌﺼﺐ ﺩﺍﺭﻩ

☜ﭼﻮﻥ ﻣـَـﺮﺩﻩ

☜ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ

☜ﺩﻟﺶ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺭﯾﺎ

☜ﻏﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺸﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ

☜ﻧﺎﺯکتر ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﮔﻞ

☜ﺣﺴﺶ ﻣﯿﺸﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ

☜ﻣﯿﺠﻨﮕﻪ ﺗﺎﺑﺪﺳﺖ ﺑﯿﺎﺭﻩ

☜ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺪﺳﺘـﺖ ﺍﻭﺭﺩ

ﻣﯿﺸﯽ ﻧﺎﻣﻮﺳﺶ

ﺍﺯﺵ ﺛﺮﻭﺗﺸﻮ ﺑﮕﯿﺮ

ﺍﺯﺵ ﻏﺮﻭﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮ

ﺍﺯﺵ ﻫﻮﺳﺸﻮ ﺑﮕﯿﺮ

ﺍﺻﻼ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮ

♡ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻣﻮﺳﺸﻮ ﻧﮕﯿﺮﯼ

☆ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ

☆ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ

☆ﺁﺭﻭﻡ ﻫﻖ ﻫﻖ ﻣﯿﮑﻨﻪ

☆ﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺵُ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻥ

☆ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭﺷﻮ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﮑﺸﻪ

☆ ﭘﯿﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﺟﻮوني

☜سلامتی همه مرداااا

☜مردای عاشق

☜مردای باغیرت

☜نرررر ک زیاده اما مرد کمه…این پست فقط واسه مردهاست نه نامردا
سلامتی هرکی مرده ….

داش
داش
داش غیرت..............................