متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • سوال

  • عده اي به ترتيب وارد باغي شدند و به شماره ورود خود سيب چيدند ...اولي ، يکي ...   دومي ، دوتا ...   سومي ، سه تا ... و ...سپس سيب ها را روي هم ريخته و بطور مساوي بين خود تقسيم کردند ... به هرکدام 9 (نه) سيب رسيد. سوال: تعداد نفراتي که سيب چيدند چند نفر بود؟…
  • نوعی نگاه

  • از کوفی عنان (دبیر کل سابق سازمان ملل و برنده صلح نوبل) پرسیدند: بهترین خاطره ی شما از دوران تحصیل چه بود؟او جواب داد: «روزی معلم علوم ما وارد کلاس شد و برگه ی سفید رنگی را به تخته سیاه چسباند. در وسط آن لکه‌ای با جوهر سیاه نمایان بود.»معلم از شاگردان پرسید: «بچه ها در این برگه چه می بینید؟»همه جواب دادند: «یک لکه سیاه آقا.»معلم با چهره ای اندیشمندانه لحظات…
  • قصه چت ( نازگل)

  • شدم با چت اسیر و مبتلایش// شبا پیغام می دادم برایش به من می گفت هیجده ساله هستم// تو اسمت را بگو، من هاله هستم بگفتم اسم من هم هست فرهاد// زدست عاشقی صد داد و بیداد بگفت هاله زموهای کمندش// کمان ِابرو و قد بلندش بگفت چشمان من خیلی فریباست// زصورت هم نگو البته زیباست ندیده عاشق زارش شدم من// اسیرش گشته بیمارش شدم من زبس هرشب به او چت می نمودم// به او من کم کم عادت می نمودم دراو دیدم تمام آرزوهام// …
  • ملا و شراب فروش

  • ملا و شراب فروش !سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آنموسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را بهقهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!.یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد ورستوران به خاکستر تبدیل گردید.ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حم…
  • انسان ها دوست بداریم

  • از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . .  
  • مکالمه با سیم کارت ایرانسل

  • روزی شیخ مشغول مکالمه با سیم کارت ایرانسل خود بودی. اما مکالمه چنان طولانی گشت که مریدان پرسیدند: یا شیخ چگونه است که شارژ سیم کارت شما تمام نمیشود پس از چندین ساعت گوهرفشانی؟ شیخ لبخندی شیطان گونه زده و فرمود:از ان روی که من در فیس بوک یک (فیک اکانت) با نام (عسل جون) اختیار نموده و به وسیله ی ان ملت را شارژ ایرانسل تیغ همی زدمی!!و مریدان از فرط تعجب توان نعره و گریز به بیابان هم نداشتندی!!  …
  • انتخاب دوست

  • انهایی که در زندگیت نقشی دارند دوست بدار نه انهایی که برایت نقش بازی میکنند
  • جلسه توجیهی برای ایرانیان که به بهشت میروند

  • لطایف الحقایق جلسۀ توجيهي فرشتگان با ایرانیها ،قبل از ورود به بهشت:   پرندگان را به قصد كباب شكار نكنيد شاخه ها را نشكنيد ميوه ها را يكروزه نخوريد. حوري به اندازه كافي هست همديگر را با سنگ نزنيد. موسی عصاش مال خودش است. با ایوب بیش از حد شوخی نکنید. به زور وارد كشتي نوح نشويد، مخصوص حيوانات است. در جوی عسل دستشویی نکنید(!) در بهشت فندک موجود است وارد جهنم نشوید. مکانهایی که نوشته شده ا…
  • دیکشنری انگلیسی بفارسی nazgol

  •  با عرض پوزش فقط برای تنوع  Free fall:ﻓﺎﻝ ﻣﺠﺎﻧﯽ... Longtimeﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ، ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﭽﯿﺪﻥ ﻟﻮﻧﮓ ﺭﺍ ﮔﻮﯾﻨﺪ...Long time no seeﺩﺍﺭﻡ ﻟﻮﻧﮓ ﻣﯽ‌‌ﭘﯿﭽﻢ ، ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦComfortable:ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺳﺮ ﻣﯿﺰHis friends:ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻫﯿﺰVelocity:ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻫﺮﻣﻮﻗﻌﯿﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻟﻮ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ‌‌ﮐﻨﻨﺪ (ﺷﯿﺮﺍﺯ)Categorize:ﻧﻮﻋﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺞ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﮔﺮﺍﺯ ﻃﺒﺦ ﻣﯽ‌‌ﺷﻮﺩThe man who owns a locker:ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ…
  • یاد انروزها بخیر nazgol

  •       یاد آن روزی که تختی و حیاطی داشتیم قُل قُل قوری و قلیان و بساطی داشتیم عطر آویشن، ردیف استکان های بلور زندگی شیرین تر از چای نباتی داشتیم...مادری فیروزه تر از آسم...ان مخملی سایه ی مهر پدر، ظهر صلاتی داشتیم خانه ای گرچه کلنگی خالی از اندوه و غم باخبر از حال هم شور و نشاطی داشتیم نم نم چنگ و رباب و گلنراقی و قمر هر شب جمعه که میشد سور و ساتی داشتیم نرده های غرق پیچک، پله پله …