متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


omid_110
omid_110
۱۳۹۳/۱۰/۲۱

ویـرانه نه آن است که جـمشید بنا کـرد
ویرانه نه آن است که سهراب فرو ریخت
ویرانه دل ماست کـه هر جـمعه به یادت
صـد بار بنا گشـت و دگـر بار فـرو ریـخت

**********
ماه مـن پـرده از آن چـهره زیبا بردار
تا فلک لاف نیاید که چه ماهی دارد

:::: یا بقیه الله آجرک الله ::::::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
==========================
+++++

MZzW99
MZzW99
۱۳۹۳/۰۸/۰۷

گــاهــے عـــمـــر تــلـف مــے شــود ؛

بــﮧ پــاے یـــڪـ اפـــســاس . . .

گـــاهــے اפـــســاس تــلـــف مــے شـــود ؛

بـــﮧ پــاے عـــمـــر (!)

و چــﮧ عـــذابــے مــے ڪــشــد ،

ڪــســے ڪــﮧ هــم عـــمـــرش تــلــف شــده ؛

هــم اפـــســاســـش . . .
+5

0Arta
0Arta
۱۳۹۳/۰۸/۰۶

(زنده ياد خسرو شکيبايي- اتوبوس شب)
تا حالا فکر ميکردم جواب يه زنه تنهارو کي ميده ...
حالا فکر مي‌کنم جواب بچه شو کي ميده....

+5

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۷/۲۶

ببین حالم چقدر بی تو خرابه . . .

تموم لحظه هام شکل سرابه ! ! !

همیشه فکر میکردم از تو گذشتن . . .

حس بیداری از عمق یه خوابه ! ! !

تو بی من رفتی و راحت گذشتی . . .

که انگاری به من حسی نداشتی ! ! !

.
+5

1354eiran
1354eiran
۱۳۹۳/۰۷/۱۰

اینکه کسی را دوست بدارید، به معنای آن نیست که باید عاشق و معشوق باشید،گاهی فقط باید دوست یکدیگر باشید

mhm
mhm
۱۳۹۳/۰۶/۲۸

دنگ...، دنگ ....
لحظه ها می گذرد.
آنچه بگذشت ، نمی آيد باز.
قصه ای هست كه هرگز ديگر
نتواند شد آغاز.
مثل اين است كه يک پرسش بی پاسخ
بر لب سر زمان ماسيده است.
تند برمی خيزم
تا به ديوار همين لحظه كه در آن همه چيز
رنگ لذت دارد ، آويزم،
آنچه می ماند از اين جهد به جای :
خنده لحظه پنهان شده از چشمانم.
و آنچه بر پيكر او می ماند:
نقش انگشتانم.

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۳/۰۶/۲۰

طرف مرغداری بازمیکنه روز اول سر یه مرغ رو میکنه
به بقیه مرغا میگه که اگه کسی تا فردا سه تا تخم نذاره این بلا سرش میاد !
فردا میاد میبینه همه سه تا تخم گذاشتن
اما یکی دوتا گذاشته میگه میخوای سرتو ببرم؟
میگه آقا باور کن من خروسم میفهمی؟؟ خروس !!

+5

MZzW99
MZzW99
۱۳۹۳/۰۶/۰۴

حال امروز من...

بغضیست که نفس گیر شده...

وقلمی خشکیده!

وسرمایی که بند بند وجودم را سر کرده است...

حواست به روزهایم نیست!

مات مانده ام بین واژه هایی که هر چه جا به جایشان میکنم

باز حالم را توصیف نمیکند...

و حرفهای ناگفته ای که مغز استخوانم را میسوزاند


+5

erfun18
erfun18
۱۳۹۳/۰۶/۰۳


dariush0098
dariush0098
۱۳۹۳/۰۶/۰۳

پدر مصری:پسرم ما در گذشته کشور وسیعی داشتیم...

پدر یونانی:پسرم کشور ما در گذشته دانشمندان بزرگی داشته!!!!

پدر ایتالیایی:پسرم کشور ما دارای امپراطوریه قدرتمندی بوده!

پدر عرب:پسرم ما در گذشته پیامبران خوب و با ایمانی داشتیم!

پدر ایرانی: پسرم ما در گذشته کشوری داشتیم که مصر بخشی از آن بود و دانشمندان یونانی برای تحصیل

به ایران می آمدند!رومی ها در جنگ از ما شکست میخوردند

و هزار سال قبل از اعراب ما خدا را پرستش میکردیم!!!

به این میگن تاریخ!!!!