متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


به نام خداوند مهربان 


بچه نبودیم که ما، بره بودیم

صبح خروسخوان همچین آروم، بدون نق و نوق از خواب بیدار می شدیم و صبحونه خورده و نخورده، یه مسافت چند صد متری را پیاده گز می کردیم تا مدرسه، سرویس کجا بود؟

تازه اون سالها سرد هم بود ، یه کاپشن خرسک و یه کیف صد کیلویی و دست های لبو شده از سرما _ ما دهه ی شصتیا !

تو مدرسه هم بره بودیم ، از ترس ناظم همچین رو خط سفید ده سانتی وا میستادیم که یه سانت از کفشمون از خط بیرون نمیزد، بازیمون چی بود؟

طناب بازی و لی لی و توپ بازی

صبح لی لی... ظهر لی لی... شب لی لی...

 خلافمون چی بود؟

پنج تومن میدادیم بابای مدرسه، یه تیکه پلاستیک مچاله میذاشت کف دستمون، یه قاشق هم قره قوروت چرک صد سال مونده میریخت روش، ما هم با لذت ، دِ بِلیس، یا فوق فوقش، فوت فوتک میخریدیم، که عبارت بود از دو ممیز سه دهم گرم آرد نخودچی مخلوط با شکر،  تو یه پلاستیک چهار سانتی،  که به طریقه فوق امنیتی مهر و موم و منگنه کاری میشد، با یه نی کوچولوی نارنجی کنارش.

البته این فوت فوتک رو بیشتر مواقع نمیخوردیم

نگه میداشتیم که فوت کنیم تو سر و کله ی مخبر کلاس که چغلی همه رو میکرد.

 ظهر که میشد، همون مسافت طولانی رو برمیگشتیم خونه، دستشویی ها مثل الان نبود، ورِ دل آشپزخونه!

یا تو حیاط بود، یا تو راهرو...

 دست و رومون را می شستیم و ایضا جورابامون رو، رو نرده پهن میکردیم، تازه می آمدیم تو، همچین بره هایی بودیم که همون بغل جاکفشی دفتر کتاب را پهن می کردیم و می نشستیم به مشق نوشتن،تموم می کردیم، برنامه فردا رو هم حاضر میکردیم.

مثل الان نبود که خاله و عمه یه دست بچه رو ماساژ میدن، عمو و دایی اون یکی دست رو ،تا بچه چهار خط به آخر رو بنویسه.

 اینقدر مشق می نوشتیم که گوشه انگشت وسطی قلمبه بود همیشه،  میخچه وار.

بوی نهار دل می ربود ولی باید صبر میکردیم تا بابا بیاد،همه با هم غذا بخوریم، تنهایی خوردن و جدا جدا خوردن نداشتیم، والا جرات الیور تویست رو هم نداشتیم، بگیم ما گرسنمونه، باید صبر میکردیم

 الان اگه بود میشد مصداق بارز کودک آزاری، ولی اون موقع درس صبر بود واسه ما، غذا هم هر چی بود، آبگوشتی، کوفته ای، لوبیا پلویی هر چی بود میذاشتن سر سفره، 

مثل الان نبود که مامان ها هی بگن: الهی دورت بگردم، فدات بشم، مرغ نمیخوری؟

کباب بخور...دوست داری زنگ بزنم پیتزا برات بیارن مادر قربونت بشه!

هر چی بود میخوردیم خدا رو هم شکر میکردیم. 

الان که نگاه میکنم، میبینم، ما هنوزم همون بره های مظلوم و بی دفاع و البته معصومی هستیم، که هنوز که هنوزه تو چنگال زندگی لی لی میکنیم...

 

تشکر 

نظرات دیوار ها


AZAD
ارسال پاسخ

amir_sakett :
یادآوریِ خاطره‌ها، دل‌نشین و دل‌چسب بود.

به‌نظرم، تشبیه به بره، تشبیه مناسبی نبود.

مخلص کلام: سپاس

بله درسته , منظورمظلومیتِ بره بوده
تشکر خوش اومدین

amir_sakett
ارسال پاسخ

یادآوریِ خاطره‌ها، دل‌نشین و دل‌چسب بود.

به‌نظرم، تشبیه به بره، تشبیه مناسبی نبود.

مخلص کلام: سپاس

AZAD
ارسال پاسخ

peyman0082 :
من پلنگ بودم نه برچه{7}



AZAD
ارسال پاسخ

peyman0082 :
من شکایتمو به کجا ببرم:|
یعنی چی
حرمتی گفتت

پیمان الان این شکلی هستی

AZAD
ارسال پاسخ

Fateme2266 :
اشکم درومد : )


تشکر خوش اومدین

peyman0082
ارسال پاسخ

من پلنگ بودم نه برچه

peyman0082
ارسال پاسخ

SAHARAZAD :
پیمان برای تو لولو داره نیا {39}{23}
برای ما ریش سفیدا هیچ ساعتی , منعی نداره {7}
خوش اومدی تشکر :){59}

من شکایتمو به کجا ببرم
یعنی چی
حرمتی گفتت

Fateme2266
ارسال پاسخ

اشکم درومد : )

AZAD
ارسال پاسخ

mmiillaadd :
اگه جای درجه کاربری بزنن نسل سوخته ولمون میکنید
والا دهه شصت از ۶۵ به اون ور اصلن حساب نمیان

دهه شصت اسمش روشه , دهه ی شصت
با اینکه 65 به بعدم ولی همه اینا رو لمس کردم
تشکر خوش اومدی

mmiillaadd
ارسال پاسخ

اگه جای درجه کاربری بزنن نسل سوخته ولمون میکنید
والا دهه شصت از ۶۵ به اون ور اصلن حساب نمیان

AZAD
ارسال پاسخ

manam :
اخی بع بع
وقتی میگی بره
این بره های سفید کوچولا بنظرم میاد
عالی بود نسل سوخته ما {1}


تشکر خوش اومدین

مريم
ارسال پاسخ

اخی بع بع
وقتی میگی بره
این بره های سفید کوچولا بنظرم میاد
عالی بود نسل سوخته ما

AZAD
ارسال پاسخ

peyman0082 :
تِم و نوشتار بلاگت باحاله و قابل تصور...
حالا شاید ۱۰۰ شبیه نبوده ولی همین طوربوده:)
الان که برا بچه چه ها نمیذارن....خودمم همیشه میگم میذارم برای بچم...
ولی خوبیِ این خاطرات تهش اینه که هممون میگیم:حداقل من برای بچه هام کم نمیذارم:)
ممنون سحر
.
‌.
‌‌.
‌.
.
.
ولی سحر حساب نیستا:|
.
‌‌.
.
.
بمن میرسه میگه سایت نصف شب به بعد لولو داره:asanesh

پیمان برای تو لولو داره نیا
برای ما ریش سفیدا هیچ ساعتی , منعی نداره
خوش اومدی تشکر

peyman0082
ارسال پاسخ

تِم و نوشتار بلاگت باحاله و قابل تصور...
حالا شاید ۱۰۰ شبیه نبوده ولی همین طوربوده
الان که برا بچه چه ها نمیذارن....خودمم همیشه میگم میذارم برای بچم...
ولی خوبیِ این خاطرات تهش اینه که هممون میگیم:حداقل من برای بچه هام کم نمیذارم
ممنون سحر
.
‌.
‌‌.
‌.
.
.
ولی سحر حساب نیستا
.
‌‌.
.
.
بمن میرسه میگه سایت نصف شب به بعد لولو داره

AZAD
ارسال پاسخ

YaAli110 :
زیبا بود ، سپاس گزارم

لطف دارین تشکر

AZAD
ارسال پاسخ

nazanin_a :
عالی
سپاس خانومی

خیلی ممنون خوش اومدین

AZAD
ارسال پاسخ

toya :
همینطور بود که فرمودید.
یادش به خیر.
تشکر از شما.
:)

خوش اومدین تشکر

AZAD
ارسال پاسخ

Azarian_girl :
چقد ظلم شده ها در حقتون .بیشتر که فکر میکنم دلم براتون میسوزه:|:hey

البته الانم جامعه همینطوری بی رحمِ و در مورد ما یک کم بیشتر .بعصی از بچه های دهه شصت هنوز نه کار دارن و نه زندگی. . تشکر خوش اومدی

AZAD
ارسال پاسخ

siamak :
حالا چرا بره؟:-? :(
_____
واقعا یادش بخیر..
یادم میاد تو زمستون کلاس پنجم بودم یا درس رو درست جواب ندادم یا یه کاری کرده بودم..درست یادم نیس..منو دوسه تای دیگه بردن تو حیاط مدرسه..مدیر اومد..
فامیلش قشنگ یادمه..روزیطلب..معلممون رزمجویی بود اسمش..
مدیر گفت دستاتونو خیس کنین زیر شیر آب یخ..
خیس کردیم .
و بعد با ترکه اناری فکرکنم پنجتا کف دست هر کدوممون زد..
بله..اونوقتا این جوری بود..
کسی هم جرات نمیکرد بره به خونوادش بگه که تو مدرسه چیکار کردن باهامون..چون میترسیدیم اوناهم یه کتک دیگه بهمون بزنن..
همچین دورانی رو ما گذروندیم..
یادش بخیر واقعا
مرسی سحر
{h}

بره مظلوم و مطیعه اروم و نجیبه
چه تنبیه بدی من اگه جای شما بودم ترکِ تحصیل میکردم
تشکر لطف کردین

AZAD
ارسال پاسخ

samil :
منو خیلی تکونم داد خیلی قشنگ بود نوشتارش.بره های دوست داشتنی بودیم

مطیع بودیم تشکر خوش اومدین

AZAD
ارسال پاسخ

arash66 :
با اینکه خیلیا از گذشته یاد میکنن و دوسدارن به دهه 60 برگردن من اصلا علاقه ای ندارم به برگشت {1} .... شاید دلم برای یه نمور از چیزاش تنگ شه ولی در کل علاقه ای ندارم .

{H} {H}

منم زیاد ازون روزا خوشم نمیاد ولی خب خیلی چیزا ارزش بود و قابل احترام ولی حالا نیست
تشکر خوش اومدی بعدشم تبریز زلزله اومده نخند

AZAD
ارسال پاسخ

marya1370 :
پس به همین خاطره که این نسل جرئت هیچ کار انقلابی رو نداره!
#بره#برده#چشم

کلا ایرانیها انسانهایی مطیع هستن حالا چی بشه خونشون به جوش بیاد یه انقلابی هم بکنن , بعدشم یه عده می ان و تمام منافع انقلاب رو به نفع خودشون بالا میکشن
ببینید تو فرانسه سر مکرون , بخاطر گرونی دارن چی میارن , ما هم اینجا خودمونو با هر شرایطی تطبیق میدیم . تشکر خوش اومدین

YaAli110
ارسال پاسخ

زیبا بود ، سپاس گزارم

myra.n.a
ارسال پاسخ

عالی
سپاس خانومی

toya
ارسال پاسخ

همینطور بود که فرمودید.
یادش به خیر.
تشکر از شما.

00lili00
ارسال پاسخ

marya1370 :
پس به همین خاطره که این نسل جرئت هیچ کار انقلابی رو نداره!
#بره#برده#چشم

مساله جرأت نیست، نسل ما اینقدر با جنگ و عواقبش زندگی کردیم و با صدای آژیر قرمز دوویدیم تو سنگرا، که الان فقط به صلح و آرامش نیاز داریم، خدا نصیبتون نکنه و اونروزا رو نبینید.

ملے جوלּ
ارسال پاسخ

arash66 :
با اینکه خیلیا از گذشته یاد میکنن و دوسدارن به دهه 60 برگردن من اصلا علاقه ای ندارم به برگشت {1} .... شاید دلم برای یه نمور از چیزاش تنگ شه ولی در کل علاقه ای ندارم .

{H} {H}

تو اصلا احساس نداری که کلا بیخیالی خخخخ

تو هر چی شد فقط بخند

امروز تبریز زلزله اومد صبح بازم بخند

ملے جوלּ
ارسال پاسخ

چقد ظلم شده ها در حقتون .بیشتر که فکر میکنم دلم براتون میسوزه

siamak
ارسال پاسخ

حالا چرا بره؟
_____
واقعا یادش بخیر..
یادم میاد تو زمستون کلاس پنجم بودم یا درس رو درست جواب ندادم یا یه کاری کرده بودم..درست یادم نیس..منو دوسه تای دیگه بردن تو حیاط مدرسه..مدیر اومد..
فامیلش قشنگ یادمه..روزیطلب..معلممون رزمجویی بود اسمش..
مدیر گفت دستاتونو خیس کنین زیر شیر آب یخ..
خیس کردیم .
و بعد با ترکه اناری فکرکنم پنجتا کف دست هر کدوممون زد..
بله..اونوقتا این جوری بود..
کسی هم جرات نمیکرد بره به خونوادش بگه که تو مدرسه چیکار کردن باهامون..چون میترسیدیم اوناهم یه کتک دیگه بهمون بزنن..
همچین دورانی رو ما گذروندیم..
یادش بخیر واقعا
مرسی سحر

samil
ارسال پاسخ

منو خیلی تکونم داد خیلی قشنگ بود نوشتارش.بره های دوست داشتنی بودیم

آرش
ارسال پاسخ

با اینکه خیلیا از گذشته یاد میکنن و دوسدارن به دهه 60 برگردن من اصلا علاقه ای ندارم به برگشت .... شاید دلم برای یه نمور از چیزاش تنگ شه ولی در کل علاقه ای ندارم .


marya1370
ارسال پاسخ

پس به همین خاطره که این نسل جرئت هیچ کار انقلابی رو نداره!
#بره#برده#چشم

AZAD
ارسال پاسخ

30sadaf :
بسیاااار عاااالی
{67}

خیلی ممنون لطف دارین

AZAD
ارسال پاسخ

Amineh :
{trol2}

خوش اومدین

AZAD
ارسال پاسخ

hosein12345 :
{40}

خیلی ممنون

AZAD
ارسال پاسخ

naghme44 :
عالی بود لاییک

خیلی ممنون لطف دارین