بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
وقتی خودم را به قدرِ کافی دوست داشتم...
- تعداد نظرات : 18
- ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸
- نمايش ها : 252
به نام خداوند مهربان
وقتی خودم را به قدرِ کافی دوست داشتم
آرامش را حِس کردم.
هر روز در خودم تَعمّق کردم. این مقدمه دوست داشتن ِخود است.
از تنها بودن خوشم آمد، در خلوتِ سکوت محاصره شدم و
شگفت زده به فضای درونِ وجودم گوش کردم.
از طریقِ گوش کردن به ندای وجدانم،
خودم رئیس خودم شدم. این طوری خدا با من صحبت می کند، این ندای درونی من است.
خودم را بی جهت خسته نمی کردم.
در خود ،حضور یک احساس معنوی را حِس کردم که مرا هدایت می کند،
سپس یاد گرفتم که به این نیرویِ معنوی اطمینان کنم و با آن زندگی کنم.
دیگر آرزو نداشتم که زندگی ام طورِ دیگری باشد.
به این نتیجه رسیدم که زندگیِ فِعلی برای سیرِ تکاملی ام مناسب ترین است.
دیگر احتیاجی نداشتم که به وسیله چیزها یا مردم احساس امنیت کنم.
آن قسمت از وجودم یا روحم که همیشه تِشنه توجّه بود،
ارضا شد و این شروعی برای پیدایش آرامش درون بود. این جا بود که توانستم شَفاف تر ببینم.
فهمیدم که در مکان دُرُست و زمان دُرُستی قرار دارم، سپس راحت شدم.
خُصوصیتی را که می گفت همیشه باید ایده آل باشم ترک کردم، آن دیو لِذت کش را.
بیشتر به خودم احترام گذاشتم.
تمام احساساتم را حِس کردم. آنها را بَررسی نکردم، بلکه واقعاً حِس کردم.
فهمیدم که ذهن من می تواند مرا آزار دهد، یا گول بزند،
ولی اگر از آن در راه قلب و درونم استفاده کنم، می تواند ابزار بسیار سودمندی باشد.
سحر- الف
تشکر
خیلی لطف کردین
سپاس
ایول
افتخار دادین تشکر
تشکر
لایک داره
ایول
ممنون
تشکر از شما
لطف دارین
خیلی ممنونم
خیلی خوب بود
خیلی قشنگه
تشکر از شما
تشکر
خیلی لطف کردی
خیلی ممنون جناب محمودی
زیباس .مرسی
تشکر
لایک داره