بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
ما به خیلیها ، مَدیونیم...
- تعداد نظرات : 12
- ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۹/۱۸
- نمايش ها : 213
به نام خداوند مهربان
دلت که می گیرد ، می روی لب پنجره و به درخت سروی که او ، سالها پیش کاشته ، می نگری
می دانی که باید چون سَرو ، قامتت راست باشد
!خَم نشوی و در مقابل همه ی فصول ، سبز بمانی
دلت که می گیرد ، راهِ دَرروُ نداری
دیگر دلت گرفته و خلاصی هم نداری
چرا هِی دلت می گیرد ؟
هر وقت که می بینَمَت ، غمگینی ؟
سوالم را بی پاسخ میگذاری ! گویا خودَت هم در حال کاووش ِ ذهنی به سر می بری
!شاید هم در دل ، می گویی ، چو دانی و پُرسی ، سوالت خطاست
!کمی در خود فرو می روم ، یحتمِل خجالت می کشم
از تو و همه ی آنانی که بِهشان ، مدیونم
!و مَدیونیم
آری ، ما به خیلیها ، مدیونیم، حکایت ما ، حکایت آن
.شخصی است که خود را به خواب زده و توان بیدار کردَنش نیست
دلت نگیرَد که اینگونه ، تمام عُمرت ، صرفِ دلگیری می شود
شاید اویی که خود را بخواب زده ، هرگز بیدار نگردد
...دلت نگیرد !می دانم، اینجا خیلیها، خود را به خواب زده اَند
سکوتت را می شکنی و زمزمه می کنی
لااقل به سرداران ایرانی خویش ، این اسطوره های تاریخی ،بابک ، مازیار و اَفشین وفادار بمانیم
:آنان که در هنگام مرگ این چنین گفتند
!ایرانی آزاده است
.برویم و راه و رمز آزادگی را بیاموزیم
...بله! اینجا خیلیها ، به خیلیهای دیگر ، مدیونند
سحر _ الف
in dreams آهنگ
تشکر
تشکر
لایک
تشکرعزیزم
{H}
ممنون
عالی بود
تشکرعزیزم
تشکر
موافقم مرسی
بله شاید اگه خیلی ها نبودند ماها این همه احساس بزرگی و شکوه نمی کردیم
لایک
خیلی ممنون
تشکر
متشکر خیلی عالی
بله شاید اگه خیلی ها نبودند ماها این همه احساس بزرگی و شکوه نمی کردیم
لایک
صحیح...تشکر