بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
مسئله ریاضی
- تعداد نظرات : 12
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
- نمايش ها : 175
به نام خداوند مهربانم
یکی بود یکی نبود...
می گویند ، شاگردی سر کلاس ریاضی خوابش می بره
بعدش ، با صدای زنگ ، بیدار میشه
می بینه که معلمش دو تا مسئله رو تخته سیاه نوشته
و بیخیال اینکه استاد اونا رو به عنوان تکلیف شب داده یا نه ، به خونه میره
وای ، تو خونه خیلی فکر کرد . خیلی زحمت کشید . حل نمیشد که ..
تموم روز و شب به اونا فکر کرد . هی فکر کرد هی فکرد هی فکرد هی فکر کرد .......
تموم اون هفته رو از فکر کردن دست برنداشت
بلاخره یه دونه رو حل کرد و برداشت برد مدرسه .
ولی استادش مبهوت بهش نگاه کرد . با دهن باز .
می دونید چرا ؟
چون اون دوتا مسئله رو به عنوان دو تا مسئله ی لا ینحل ریاضی معرفی کرده بود.
این دانش آموزه نمی دونست و رفت و تلاش کرد و حلش کرد .
اگر می دونست این مسئله لاینحله اصلا تلاش نمی کرد
ما هم گاهی باید یه چیزایی رو نشنیده بگیریم
تا در خیلی از مراحل زندگی مون موفق بشیم و
دیگران با دهن باز نگاهمون کنن.
با دهن باز ....
tnx
جالب بود تشکر
مرسی
@};-
جالب بود
مرسی
ممنون زیبا بود {59}
آفرین
بله با دهن باز ...
ممنون زیبا بود
بسیار درست
آفرین
مرسی سحر عزیز
مرررسي سحر