بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
در جوانی جانِ گرگت را بگیر
- تعداد نظرات : 36
- ارسال شده در : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱
- نمايش ها : 269
تصور کن
قدرت یادگیری و تغییرِ درونت بیاد پایین
توی اخلاق و رفتار و طرز تفکر هم به ثبات رسیده باشی
اما اون اخلاق و رفتار و طرز تفکر درست شکل نگرفته باشه!
ترسناکِ، نه؟!
میشیم پیرمردها و پیرزنهایی که نه ذخیره ی حالِخوب برای خودمون داریم
و نه بلدیم توی جمع ها به عنوان بزرگتر، بزرگتری کنیم
میشیم پیرمردها و پیرزنهایی که اطرافیان وجودمون رو برکت نمیدونن که هیچی، بودنمون براشون زحمت هم داره
چه حواسمون باشه و چه نباشه، روند رشد و پیریِ جسم ما، به همین شکل پیش میره و هیچوقت منتظر بهانه های ما برای نپرداختن به خودمون نمیمونه
این رشد، این بالا رفتن سن و حتی این پیری زیباست
به شرطی که سال ها بعد وقتی توی آینه به خودمون نگاه میکنیم، بتونیم سرمون رو بالا بگیریم و بگیم پای این فردی که الان روبرومِ جوانیم رو دادم
و چه راضی ام از این معامله!
گفت دانایى که: گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جارى است پیکارى سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجورِ پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
وى بسا زورآفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته مى شود انسان پاک
و آنکه از گرگش خورد هر دم شکست
گرچه انسان مى نماید، گرگ هست
و آنکه با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گر که باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را مى درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایى مى کنند
و آن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟!
فریدون مشیری
_____________________________________
دیدین توی فیلم ها و داستان ها همیشه
یک بزرگِ خاندان و یه بزرگتر وجود داره که میشه در مواجهه با مشکلات ریز و درشت بهش پناه برد،
با خیال تخت و دل قرص مشورت گرفت و تصمیم های سنجیده گرفت
دارین همچین فردی رو؟
خودتون چی؟ عادت ها و رفتار هاتون جوری هست که در آینده همچین شخصی برای خودتون و عزیزانتون بشین؟
متنی از مرحوم استاد محمد بهمن بيگی، بنیانگذار آموزش عشایری ایران:
آری از پشت کوه آمده ام
چه می دانستم اينور کوه بايد
برای ثروت، حرام خورد
برای عشق، خيانت کرد
برای خوب ديده شدن، ديگری را بد نشان داد
وبرای به عرش رسيدن، بايد ديگری را به فرش کشاند...
وقتی هم با تمام سادگب دليلش را می پرسم، می گويند:
"از پشت کوه آمده ای!"
ترجيح می دهم به پشت کوه برگردم وتنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اينکه اينور کوه باشم و گرگ وار انسانیت را بدرم...
سرخپوست پیری
برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت :
در وجود هر انسان،
همیشه مبارزه ایی وجود دارد
مانند ، مبارزه ی دو گرگ!
که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی
و دیگری
سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است.
کودک پرسید :
پدر کدام گرگ پیروز می شود؟
پدرلبخندی زد و گفت ،
گرگی که تو به آن غذا می دهی ...
شااد باشید
ممنونم از لطفتون
چه حقیقت نابی! واقعا همینطورِ
آفرین عکس مثل همیشه زیبا
متنی از مرحوم استاد محمد بهمن بيگی، بنیانگذار آموزش عشایری ایران:
آری از پشت کوه آمده ام
چه می دانستم اينور کوه بايد
برای ثروت، حرام خورد
برای عشق، خيانت کرد
برای خوب ديده شدن، ديگری را بد نشان داد
وبرای به عرش رسيدن، بايد ديگری را به فرش کشاند...
وقتی هم با تمام سادگب دليلش را می پرسم، می گويند:
"از پشت کوه آمده ای!"
ترجيح می دهم به پشت کوه برگردم وتنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اينکه اينور کوه باشم و گرگ وار انسانیت را بدرم...
سرخپوست پیری
برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت :
در وجود هر انسان،
همیشه مبارزه ایی وجود دارد
مانند ، مبارزه ی دو گرگ!
که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی
و دیگری
سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است.
کودک پرسید :
پدر کدام گرگ پیروز می شود؟
پدرلبخندی زد و گفت ،
گرگی که تو به آن غذا می دهی ...
شااد باشید
بزرگ خاندان بوده و هست. هنوزم از تجربیاتشون و حرفهاشون یاد میکنن. خیلیاشون متاسفانه دیگه بین ما نیستن ولی باز هم تعدادی داریم.
به نظرم بعضیاشون واقعا با تجربه بودن و برخی دیگه بیشتر جنبه احترام گذاشتن و آشتی دادن و این حرفا بودن، یعنی طرف میخواسته غرورش نشکنه و بگه ب احترام ایشون کنار اومدم و مراجعه میکردن بهشون :D
بعضیاشون هم ک هر دو مورد
بهر حال جاشون واقعا خالیه توی زندگی های امروزی
تا حدودی دوستان باهام مشورت میکنن و جالبه که همین موضوع و سوال شما به ذهن خودمم بارها رسیده ولی در کل جا دارم هنوز
ممنون
{67}
سلام عزیزم
داشتن بزرگ ترِ آگاه و دلسوز واقعا مورد نیاز و دلگرم کننده س
بزرگ تر های ما هم آگاهی و هم دلسوزی دارن اما حس میکنم چیزی که این روزها فاصله ایجاد کرده بین نسل ها، «عدم درکِ»
یه چیز هایی هست که خیلی به سرعت تغییر میکنن و آدم ها گاها فرصت تطبیق پیدا نمیکنن
به هر حال ما هستیم که باید برای تطبیق و نزدیک کردن فضای ذهنی نسل ها تلاش کنیم
اینجوری ما از تجربه های اون ها و اون ها از انرژی ما بهره مند میشن
پیر شی الهی جَوون
بله دارم چنین افرادی رو
و برخیشون هم رفتن از جهان
من هنوز در خودم ندیدم چنین تواناییای رو
ولی گاهی ازم راهنمایی خواسته میشه و باهام مشورت میکنن
سلام
نظرتون در مورد ویژگی های «ریش سفید» رو قبول دارم
تو متنم بیشتر از هر چیزی خواستم به این موارد اشاره بشه که:
حواسمون به خودمون باشه که با گذر سن، توی مسیری قدم برداریم که بتونیم علاوه بر خودمون، برای نسل های آینده تجربه هایی به جا بگذاریم که به دردشون بخوره
و با درکشون، اعتمادی ایجاد کنیم که برای فهم زندگی، نیاز نباشه اشتباهات بشر در طول تاریخ رو تکرار کنن
خدا رفتگانتون رو قرین رحمت
و بزرگان تون رو حفظ کنه
سلام
بزرگ خاندان بوده و هست. هنوزم از تجربیاتشون و حرفهاشون یاد میکنن. خیلیاشون متاسفانه دیگه بین ما نیستن ولی باز هم تعدادی داریم.
به نظرم بعضیاشون واقعا با تجربه بودن و برخی دیگه بیشتر جنبه احترام گذاشتن و آشتی دادن و این حرفا بودن، یعنی طرف میخواسته غرورش نشکنه و بگه ب احترام ایشون کنار اومدم و مراجعه میکردن بهشون
بعضیاشون هم ک هر دو مورد
بهر حال جاشون واقعا خالیه توی زندگی های امروزی
تا حدودی دوستان باهام مشورت میکنن و جالبه که همین موضوع و سوال شما به ذهن خودمم بارها رسیده ولی در کل جا دارم هنوز
ممنون
اونجوری که من میدونم، ریشسفید کسی هست که نه تنها آگاهیهای لازم رو برای آگاهی دادن داره، بلکه اکثریت انسانهای مرتبط باهاش پذیرفتن که ریشسفیدشون این آگاهیها رو داره. بنابراین ریشسفید، فرتوتترین فرد یک جمع نیست، بلکه برآیند آگاهیهای فردی و گروهیه. ممکنه گاهی اوقات حتی سن کمتری هم داشته باشه. و در یک جمع تعداد کمی وجود دارن که توانایی و کارایی انجام این کار رو داشته باشن
بله دارم چنین افرادی رو
و برخیشون هم رفتن از جهان
من هنوز در خودم ندیدم چنین تواناییای رو
ولی گاهی ازم راهنمایی خواسته میشه و باهام مشورت میکنن
وتشکر
:)
ممنونم از حضورتون
بسیار عالی
وتشکر
قصد بررسی مسائل، اون هم به صورت گسترده ندارم
چون علم کافی در موردش ندارم
فقط فکر میکنم که اگر هر کسی به رشدِ روانی خودش اهمیت بده و
و در کنار پرداختن به خودش، دیگران ، خواسته هاشون و روحیه جمعی رو بدون حق به جانب بودن، در نظر بگیره
خیلی از مشکلاتی که توی این زمینه الان باهاشون روبرو هستیم از بین میرن
و در آینده هم تبدیل به پیرمرد و پیرزن های ترسناک (و غیر قابل تحمل از لحاظ فکری) و افسرده نمیشه
شناختم خودت بودی مونا جان..بهترین دوست و همدمم
و خوشحالم که دارمت و الگوی خودم هستی:) و به جرات
میتونم بگم خیلی چیزا ازت یاد گرفتم. همینجا ازت تشکر میکنم عزیزترینم
قدیم ها خیلی خوب بود و احترامی که به ریش سفید محل یا بزرگ خاندان میزاشتن
باعث میشد اختلاف ها سریع حل شه و منجر به طلاق و جدایی نشه.. یعنی همون احترامه کارشو میکرد.. متاسفانه امروزه اینطور نیست یعنی کسی دیگه بزرگی رو تو خونواده ادمحساب نمیکنه و کار خودشونو میکنه..
به نظرم ادم باید تو زندگیش مشورت بگیره مشکلاتشو با بزرگتری که دانا باشه در میون بزاره
بالاخره دو تا پیراهن از ما بیشتر پاره کردن و تجربه دارن..
سپاس رها جان{67}
سلام هلیا جان
بمونید برای هم
نوشتی: «کسی دیگه بزرگی رو تو خونواده ادمحساب نمیکنه و کار خودشونو میکنه..»
و حرفم دقیقا اینجاست که بزرگتر قبلا چه ویژگی های داشت که قابل اعتماد بود برای یک جوان؟
یا جوان ها چه ویژگی هایی پیدا کردن که دیگه ترجیح میدن خودشون تصمیم گیرنده باشن؟
قطعا هر کدوم از اینها هم دلایل مثبت و منفی زیادی داره
اینکه جوان امروزی مشورت نمیگیره فقط یک دلیل نداره و دلیل هاش همگی منفی نیستند
درحال حاضر ریش سفید نداریم :)
فکر میکنم قدیم ترها برای احترام و علاقه به شخصی خاص که سن و سالی هم داشت نظراتش می پرسیدند و عمل میکردند یعنی اون شخص خاص برای مثال در مورد مسائل خانوادگی فقط دنبال صلح بود راه حل اساسی وجود نداشت یا درمورد مسائل دیگ علم و دانش یا مطالعه ی چندانی نداشت کم بودند کسانی که واقعا اصولی مشاوره بدن ولی الان خیلی متفاوت باید اون شخص علاوه بر تجربه کاملا به روز و علم و توانایی پاسخگویی منطقی و درست به نسل جدید داشته باشه . من در خودم فعلا نمیبینم تا این سن بعد و نمیدونم :)
ممنون
{59}
سلام
درستِ و من هم قبول دارم که روش های حل مسئله ی قدیمی ها خیلی جاها اصلا حل کردن نبوده و بیشتر پاک کردن صورت مسئله بوده
یعنی یه جاهایی به خاطر آبرو و... روی مشکل سرپوش میذاشتن
به نکته خیلی مهمی اشاره کردی
اینکه ما نمیگیم قدیمی ها بهترند و راه حل های بهتری دارند
و جوان های الان خوب نیستند چون کمتر مشورت میگیرند
بلکه حرف اینجاست که چه اتفاقی افتاده که الان به این حالت رسیدیم؟
من فکر میکنم توی هر دوره یک ویژگی خوب وجود داشته و در کنارش یه ویژگی بد که باعث شده روش ها کاربردی نباشه
به نظر میرسه
بیشترِ قدیمی ها آگاهی امروز رو نداشتن اما در عمل خیلی فعال تر بودن
و بیشترِ امروزی ها آگاهی بیشتری نسبت به مسائل دارن اما دانسته هاشون رو کمتر به کار میگیرن
شاید بشه با ادغام این دو به نتایج بهتری رسید
«علم و عمل در کنار هم»
ممنونم از طرح سئوال و بلاگ خوبت {h}
این زمونه به دلیل فراوانی رسانه ها و سرعت سریع اطلاعات بین نسل جدید و دوری نسل قدیم از رسانه های جدید و فاصله گرفتن بین نسلها دیگر اعتقادی به مشورت با افراد بزرگتر. کمتر وجود داره
باز هم بسته به موارد پیش آمده بنده سعی میکنم در خیلی از موارد از رسانه ها بخصوص اینترنت کمک بگیرم و بعد با اهل فن و افراد شاخص در آن زمینه در خواست مشورت کنم
همین چند ساعت پیش در مورد کاری با چهار نفر مشورت کردم که حتی از نظر فاصله سنی خیلی کوچکتر از بنده بودند
مرسی خانم گل{h}
سلام
ممنونم از شما
خب من فکر میکنم وقتی فردی یا چیزی حس فهمیده شدن به ما میده و راه حل های کاربردی تری برای ما داره، به سمتش متمایل میشیم
بدون اینکه برامون مهم باشه از ما بزرگترِ یا کوچکتر، مورد تایید دیگران هست یا نیست
متاسفانه بزرگتر ها گاها به همون دلیل که توی کامنت بعدی نوشتین با نسل های جوان تر فاصله پیدا میکنن
و طبیعیِ که کسی برای پیدا کردن راه حل سمت منابع دیگه بره
میگم متاسفانه، چون اگر بزرگتر خودش رو با نسل بعدی همراه میکرد، قطعا تجربه هاش میتونست جلوی تکرار خیلی از اشتباهات گذشته رو بگیره
جوان تر های ما انگار یه جاهایی از نسل قبل ناامید شدن و حتی راضی هستن با آزمون و خطا به خواسته هاشون برسن
در جواب سوالتون ک پرسیدین ایا بزرگتری دارید برای حلال مشکلات..
بله. مادر خودم همیشه هم الگوی زندگیم بوده و هم راهنمای خیلی خوب
و همیشه از بچگی این سیاست و این قدرت بیانشو دوست داشتم
بخاطر همین از همون بچگی یاد گرفتم میانجیگری کنم .. راهنمای خوبی برای اطرافیانم باشم و واقعا هم بودم حتی بین بچه ها هم بحثی میشد چه دوره راهنمایی چه دبیرستان میومدن پیش من و نظر منو میخواستن:)
وقتی بزرگ شدم تصمیم گرفتم رشته حقوق بخونم تا بتونم در اینده ی وکیل خوب بشم
که به لطف خدا و حمایت اطرافیان تا این لحظه موفق بودم و خب طبیعتا شغلمم طوری هست که خیلی از اختلاف ها و مشکلات رو تا بتونیم حل و فصل میکنیم
و این صلح و برقراری و پایداری برام واقعا ارزشمنده.. و بسیار لذتبخش
امیدوارم همیشه بتونم ی راهنمای خوب هم برای خودم و هم برای اطرافیانم باشم
{69}
یکی از بهترین و قاطع ترین وکیلی که تو عمرم
شناختم خودت بودی مونا جان..بهترین دوست و همدمم
و خوشحالم که دارمت و الگوی خودم هستی و به جرات
میتونم بگم خیلی چیزا ازت یاد گرفتم. همینجا ازت تشکر میکنم عزیزترینم
قدیم ها خیلی خوب بود و احترامی که به ریش سفید محل یا بزرگ خاندان میزاشتن
باعث میشد اختلاف ها سریع حل شه و منجر به طلاق و جدایی نشه.. یعنی همون احترامه کارشو میکرد.. متاسفانه امروزه اینطور نیست یعنی کسی دیگه بزرگی رو تو خونواده ادمحساب نمیکنه و کار خودشونو میکنه..
به نظرم ادم باید تو زندگیش مشورت بگیره مشکلاتشو با بزرگتری که دانا باشه در میون بزاره
بالاخره دو تا پیراهن از ما بیشتر پاره کردن و تجربه دارن..
سپاس رها جان
سلام.
درحال حاضر ریش سفید نداریم
فکر میکنم قدیم ترها برای احترام و علاقه به شخصی خاص که سن و سالی هم داشت نظراتش می پرسیدند و عمل میکردند یعنی اون شخص خاص برای مثال در مورد مسائل خانوادگی فقط دنبال صلح بود راه حل اساسی وجود نداشت یا درمورد مسائل دیگ علم و دانش یا مطالعه ی چندانی نداشت کم بودند کسانی که واقعا اصولی مشاوره بدن ولی الان خیلی متفاوت باید اون شخص علاوه بر تجربه کاملا به روز و علم و توانایی پاسخگویی منطقی و درست به نسل جدید داشته باشه . من در خودم فعلا نمیبینم تا این سن بعد و نمیدونم
ممنون
البته فراموش کردم بگم
باید همیشه افراد بزرگسال خود را حداقل در زمینه های عامه پسند و پر کاربرد آپ دیت و یا رفرش کنند
چون اطلاعات قدیمی در سریعترین زمان کهنه و غیر قابل استفاده خواهند بود
سلام رها جان
ممنونم از طرح سئوال و بلاگ خوبت
این زمونه به دلیل فراوانی رسانه ها و سرعت سریع اطلاعات بین نسل جدید و دوری نسل قدیم از رسانه های جدید و فاصله گرفتن بین نسلها دیگر اعتقادی به مشورت با افراد بزرگتر. کمتر وجود داره
باز هم بسته به موارد پیش آمده بنده سعی میکنم در خیلی از موارد از رسانه ها بخصوص اینترنت کمک بگیرم و بعد با اهل فن و افراد شاخص در آن زمینه در خواست مشورت کنم
همین چند ساعت پیش در مورد کاری با چهار نفر مشورت کردم که حتی از نظر فاصله سنی خیلی کوچکتر از بنده بودند
مرسی خانم گل
به قول معروف گذشته ها گذشته ... ما در زمان حال داریم زندگی میکنیم
و باید سدی بزنیم رو اشتباهات گذشته و پلی زیبا بسازیم برای خودمون و اطرافیامون.:)
و نباید حسرت خورد ..معمولا انسانهایی که حسرت و غم گذشته را میخوردند در اصطلاحات خود بیشتر از کلمهای کاش استفاده میکنند و مدام میگن که ای کاش این کار را میکردم و یا ای کاش فلان کار را انجام نمیدادم. این نوع از نگرش باعث میشه که ترسشان از آینده روز به روز بیشتر بشه و یا آینده را به کلی رها کنن..
افسوس از گذشته اینده رو از دست دادنه
پس برای شروعی زیبا هیچوقت دیر نیست..چون خواستن توانستن است
و ما میتونیم :)
شبتون بخیر رها جون..
موفق باشید عزیزم..
{69}
درستِ
ممنونم از حضورت و مشارکتت
شما هم موفق باشی مونا جان
شبت به خیر و نیکی
{H}
من از شما ممنونم
بابت مشارکت و وقتی که گذاشتی
دقیقا همینطوره عزیزم
به قول معروف گذشته ها گذشته ... ما در زمان حال داریم زندگی میکنیم
و باید سدی بزنیم رو اشتباهات گذشته و پلی زیبا بسازیم برای خودمون و اطرافیامون.
و نباید حسرت خورد ..معمولا انسانهایی که حسرت و غم گذشته را میخوردند در اصطلاحات خود بیشتر از کلمهای کاش استفاده میکنند و مدام میگن که ای کاش این کار را میکردم و یا ای کاش فلان کار را انجام نمیدادم. این نوع از نگرش باعث میشه که ترسشان از آینده روز به روز بیشتر بشه و یا آینده را به کلی رها کنن..
افسوس از گذشته اینده رو از دست دادنه
پس برای شروعی زیبا هیچوقت دیر نیست..چون خواستن توانستن است
و ما میتونیم
شبتون بخیر رها جون..
موفق باشید عزیزم..
فکر می کنم قبل از هر چیزی این احساس نیاز به تغییر و بهتر کردن شرایط هست که باید درون ما زنده بشه
بعد از اون هر کسی که موضوع «تربیتِ درست نسل های بعد» براش مهم باشه
قطعا راهش رو هم متناسب با شرایط خودش پیدا میکنه
خیلی وقت ها ما اصلا مشکل و مسئله رو نمیبینیم که اقدامی برای حل کردنش نمیکنیم
گذشتگان ما هم خیلی جاها آگاهی لازم رو نداشتن که بخوان به فکر تغییر باشن
شما الان این نیاز رو حس کردی، جای خالیش برات اذیت کننده بوده
و با نیت خوبی که داری دوست داری برای نسل بعدی همچین اتفاقی نیافته
این خیلی زیباست و قطعا با آگاهیِ بیشتر، نتایج خیلی قشنگ تری خواهد داشت
سایه ت رو سر فرزندت مستدام باشه :)
ممنون عزیزم
این پروسه ی بزرگتری کردن(نه بزرگ بودن سن و سال و قدوقواره یا زور بازو) همیشه سخت بوده و هست و کار هر کسی هم نیست بنظرم
بعضی وقتها خودتو به اون راه بزنی و ادعا کنی که نفهمیدی یه جورایی خجالت بدی طرف رو که خودش از کرده خودش ناراحت بشه هم بزرگتری کردنه
فکر می کنم قبل از هر چیزی این احساس نیاز به تغییر و بهتر کردن شرایط هست که باید درون ما زنده بشه
بعد از اون هر کسی که موضوع «تربیتِ درست نسل های بعد» براش مهم باشه
قطعا راهش رو هم متناسب با شرایط خودش پیدا میکنه
خیلی وقت ها ما اصلا مشکل و مسئله رو نمیبینیم که اقدامی برای حل کردنش نمیکنیم
گذشتگان ما هم خیلی جاها آگاهی لازم رو نداشتن که بخوان به فکر تغییر باشن
شما الان این نیاز رو حس کردی، جای خالیش برات اذیت کننده بوده
و با نیت خوبی که داری دوست داری برای نسل بعدی همچین اتفاقی نیافته
این خیلی زیباست و قطعا با آگاهیِ بیشتر، نتایج خیلی قشنگ تری خواهد داشت
سایه ت رو سر فرزندت مستدام باشه
قطعا این روند در اکثر موارد اموخته میشه..
یعنی مادر من این رفتار و بزرگ منشی رو از پدرشون یاد گرفتن
چون پدرشون در زمان خودشون خان محل بودن و ب قولی ریش سفید محله
نمیشه گفت بزرگترای ما چه کردند و مهم نیست.. چرا واقعا مهمه چون ما و شما و همه ی نسل های بعد اونا دست پرورده های اوناییم و تاثیر زیادی میتونه رفتار من که از بزرگترم اموختم روی فرزندم داشته باشه.. اگر رفتار غلط بوده باشه غلط هم اموخته میشه مگر اینکه من با اراده قوی جلوی این سد و این رفتار غلط رو بگیریم و در خودم تغییری ایجاد کنم..وگرنه نسل ب نسل ادامه پیدا میکنه..
ممنونم عزیزم
قطعا گذشتگان ما و منش اون ها مهم هست
و به همون میزانی که خدا، بزرگتر های آگاه به ما داده، وظیفه مون هم سنگینتر هست نسبت به بقیه که
بهره ای از داشتن ریشه های این چنینی نبردن
که خداروشکر شما با ادامه دادنش به تکلیف خودت عمل کردی
منظورم این بود که
خیلی ها با مقصر دانستن گذشتگان، بهانه میتراشن برای کم کاری های خودشون
روی صحبتم با اون افراد بود که بگم این که گذشتگانت کمکاری کردن یا نکردن رو رها کن و به آینده ای که خواهی ساخت فکر کن
در واقع خواستم تمرکز از «دیگران و عملکردشون» بره به سمت «ما و عملکردمون»
که قطعا دومی در دسترس تر هست برای همه
حضرت علی ع چه قدر قشنگ و سنجیده این رو بیان کردن:
«فرزندان خود را بر اساس معیارهای اخلاقی خودتان تربیت نکنید، زیرا آنان در زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند!»
هزار تا نکته تربیتی داخلش داره و متاسفانه اون طور که باید به کار گرفته نشدن این نکات
معتقدم که گذشتگان ما به میزانی که این هارو درک و عملی نکردن، توی دردسر افتادن
ما، نسل های جدید تر، بعد از فهم و درک این ها چه بهانه ای داریم برای پیاده نکردنشون؟
ولی من خودم بشخصه به عنوان یه مامان نسل جدید همیشه سعی کردن همدلی کنم و نتیجه هم تا حد زیادی دیدم امیدوارم تو مراحم سخنتر(نوجوانی و بلوغ)هم بتونم همدلی و بزرگتریمو حفظ کنم
این پروسه ی بزرگتری کردن(نه بزرگ بودن سن و سال و قدوقواره یا زور بازو) همیشه سخت بوده و هست و کار هر کسی هم نیست بنظرم
بعضی وقتها خودتو به اون راه بزنی و ادعا کنی که نفهمیدی یه جورایی خجالت بدی طرف رو که خودش از کرده خودش ناراحت بشه هم بزرگتری کردنه
{H}
چه قدر خوب، یک بزرگتر، بزرگتری کرده و به این ترتیب «بزرگی» ادامه دار شده
خدا حفظشون کنه
حالا فکر می کنید مادر محترمتون از چه کسی این ویژگی رو آموخته؟
ممکنِ ایشون هم از بزرگ تر هاشون
و ممکنِ حتی جای خالیِ این ویژگی خوب رو در بزرگترِ خودشون خالی دیدن و تصمیم گرفتن اونطور رفتار نکنن
به هر حال
بیشتر از اون که مهم باشه «بررگتر های ما چه به ما یاد دادند؟»
این مهمِ که « ما چه کردیم و چه به آیندگان یاد خواهیم داد؟»
ممنونم رها جان..سایه عزیزانت پایدار..
قطعا این روند در اکثر موارد اموخته میشه..
یعنی مادر من این رفتار و بزرگ منشی رو از پدرشون یاد گرفتن
چون پدرشون در زمان خودشون خان محل بودن و ب قولی ریش سفید محله
نمیشه گفت بزرگترای ما چه کردند و مهم نیست.. چرا واقعا مهمه چون ما و شما و همه ی نسل های بعد اونا دست پرورده های اوناییم و تاثیر زیادی میتونه رفتار من که از بزرگترم اموختم روی فرزندم داشته باشه.. اگر رفتار غلط بوده باشه غلط هم اموخته میشه مگر اینکه من با اراده قوی جلوی این سد و این رفتار غلط رو بگیریم و در خودم تغییری ایجاد کنم..وگرنه نسل ب نسل ادامه پیدا میکنه..
متاسفانه وقت بعضیاشون منقضی شده و من فقط حسرت میخورم که کاش اونموقع ها جسارت کافی داشتم که ترس از حرفهایی که اونموقع ها به عنوان عاق والدین تو کله کوچیکم میکردن رو میزاشتم کنار و یه نهههههه بزرگ میگفتم
(کهنه ببین: صفت/ به فردی که افکار پوسیده و به دردنخور دارد گفته میشود)
حضرت علی ع چه قدر قشنگ و سنجیده این رو بیان کردن:
«فرزندان خود را بر اساس معیارهای اخلاقی خودتان تربیت نکنید، زیرا آنان در زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند!»
هزار تا نکته تربیتی داخلش داره و متاسفانه اون طور که باید به کار گرفته نشدن این نکات
معتقدم که گذشتگان ما به میزانی که این هارو درک و عملی نکردن، توی دردسر افتادن
ما، نسل های جدید تر، بعد از فهم و درک این ها چه بهانه ای داریم برای پیاده نکردنشون؟
در جواب سوالتون ک پرسیدین ایا بزرگتری دارید برای حلال مشکلات..
بله. مادر خودم همیشه هم الگوی زندگیم بوده و هم راهنمای خیلی خوب
و همیشه از بچگی این سیاست و این قدرت بیانشو دوست داشتم
بخاطر همین از همون بچگی یاد گرفتم میانجیگری کنم .. راهنمای خوبی برای اطرافیانم باشم و واقعا هم بودم حتی بین بچه ها هم بحثی میشد چه دوره راهنمایی چه دبیرستان میومدن پیش من و نظر منو میخواستن:)
وقتی بزرگ شدم تصمیم گرفتم رشته حقوق بخونم تا بتونم در اینده ی وکیل خوب بشم
که به لطف خدا و حمایت اطرافیان تا این لحظه موفق بودم و خب طبیعتا شغلمم طوری هست که خیلی از اختلاف ها و مشکلات رو تا بتونیم حل و فصل میکنیم
و این صلح و برقراری و پایداری برام واقعا ارزشمنده.. و بسیار لذتبخش
امیدوارم همیشه بتونم ی راهنمای خوب هم برای خودم و هم برای اطرافیانم باشم
{69}
سلام عزیزم
چه قدر خوب، یک بزرگتر، بزرگتری کرده و به این ترتیب «بزرگی» ادامه دار شده
خدا حفظشون کنه
حالا فکر می کنید مادر محترمتون از چه کسی این ویژگی رو آموخته؟
ممکنِ ایشون هم از بزرگ تر هاشون
و ممکنِ حتی جای خالیِ این ویژگی خوب رو در بزرگترِ خودشون خالی دیدن و تصمیم گرفتن اونطور رفتار نکنن
به هر حال
بیشتر از اون که مهم باشه «بررگتر های ما چه به ما یاد دادند؟»
این مهمِ که « ما چه کردیم و چه به آیندگان یاد خواهیم داد؟»
{H}
دقیقا قصد داشتم به همین اشاره کنم
متاسفانه همینطورِ و کم نیستن بزرگتر هایی که نمیشه اصلا مشکلات رو باهاشون مطرح کرد، چه برسه بخوان راه حلی ارائه بدن
گاها با بیان کردن مشکلِ جوان تر ها به قدری نگران میشن و به هم میریزن که حتی بعد از ماه ها که خودِ جوان مشکلش رو حل کرده، اون ها همچنان نگران و در موردش سوال میکنن!!
باید کار کنیم رو خودمون که متاسفانه همیشه فکر میکنیم هنوز کلی وقت هست
واقعا داشتن خانواده تعصبی و کهنه بِیین در حالیکه خودت عقایدت و دنیای تفکرت کاملا متفاوت تر ازوناست خیلی سخته
متاسفانه وقت بعضیاشون منقضی شده و من فقط حسرت میخورم که کاش اونموقع ها جسارت کافی داشتم که ترس از حرفهایی که اونموقع ها به عنوان عاق والدین تو کله کوچیکم میکردن رو میزاشتم کنار و یه نهههههه بزرگ میگفتم
به بزرگسال اندازه بِش قیران ارزش قائل نیستند...
سلام
دقیقا از اینترنت یعنی چی؟ دوستان مجازی ؟ با مقالات و مطالب؟
متاسفانه اکثرا برای نظرات بزرگترها ارزش قائل نیستن اما تا حالا فکر کردیم چرا؟ چی شده که این اتفاق افتاده؟
(بش قیران: پنج قرون)
سلام رها جان..
در جواب سوالتون ک پرسیدین ایا بزرگتری دارید برای حلال مشکلات..
بله. مادر خودم همیشه هم الگوی زندگیم بوده و هم راهنمای خیلی خوب
و همیشه از بچگی این سیاست و این قدرت بیانشو دوست داشتم
بخاطر همین از همون بچگی یاد گرفتم میانجیگری کنم .. راهنمای خوبی برای اطرافیانم باشم و واقعا هم بودم حتی بین بچه ها هم بحثی میشد چه دوره راهنمایی چه دبیرستان میومدن پیش من و نظر منو میخواستن
وقتی بزرگ شدم تصمیم گرفتم رشته حقوق بخونم تا بتونم در اینده ی وکیل خوب بشم
که به لطف خدا و حمایت اطرافیان تا این لحظه موفق بودم و خب طبیعتا شغلمم طوری هست که خیلی از اختلاف ها و مشکلات رو تا بتونیم حل و فصل میکنیم
و این صلح و برقراری و پایداری برام واقعا ارزشمنده.. و بسیار لذتبخش
امیدوارم همیشه بتونم ی راهنمای خوب هم برای خودم و هم برای اطرافیانم باشم
مرسی بابت توضیح
دقیقا قصد داشتم به همین اشاره کنم
متاسفانه همینطورِ و کم نیستن بزرگتر هایی که نمیشه اصلا مشکلات رو باهاشون مطرح کرد، چه برسه بخوان راه حلی ارائه بدن
گاها با بیان کردن مشکلِ جوان تر ها به قدری نگران میشن و به هم میریزن که حتی بعد از ماه ها که خودِ جوان مشکلش رو حل کرده، اون ها همچنان نگران و در موردش سوال میکنن!!
باید کار کنیم رو خودمون که متاسفانه همیشه فکر میکنیم هنوز کلی وقت هست
الان مشورت اکثر افراد با اینترنته.
به بزرگسال اندازه بِش قیران ارزش قائل نیستند...
{67}
خیلی خوبِ و به نظرم بچه ها هم آموزگاران خوبی هستن و واقعا در حین بزرگ شدن، بزرگ تر ها رو هم رشد میدن
اما ما با توجه به عمر محدودمون نیاز به آموزگارانی که صاحب تجربه هستن هم داریم
تجربه هایی که بعد از آزمون و خطای گذشتگانمون درستیِ اون ها ثابت شده
و با یاد گرفتنش، نیازی به تکرارِ اشتباهات گذشته و اتلاف وقت نداریم
مشناقم بدونم چرا نوشتید «خداروشکر که همچین بزرگتری ندارم»؟
خدارو شکر الحمدالله بیشتر حالت طعنه به بزرگانم داشت که هر وقت تصمیمی برای خودم داشتم منافع خودشون رو در نظر داشتن نه خواسته من(نه که فکر کنید خواسته غیرمنطقی یا ابلهانه ای داشتم هاا نههه) به همین دلیل مدتهااا ست که دیگه با بزرگترام مشورت نمیکنم به جز یه نفر که اونم بزرگترم نیست یه جورایی همراه و دوستمه حالت مشورتی هم باهاش ندارم بیشتر درد و دل میکنم
درمورد خودمم مطمئن نیستم چون حداقل تو محیط داخل خونه با فرزندم هرروز دچار چالش های جدیدی هستم که همواره هم چیزای جدید یاد میگیرم ولی همیشه سعی کردم با کوچیکتراز خودم مثل دوست باشم و باهاش راحت حرفامونو بزنیم و تا جایی که بلدم اگه مشکلی براش پیش بیاد حلش کنیم حالا نمیدونم نظر اونا درموردم چیه
سلام ممنونم از حضورتون برای اولین بار توی بلاگم
خیلی خوبِ و به نظرم بچه ها هم آموزگاران خوبی هستن و واقعا در حین بزرگ شدن، بزرگ تر ها رو هم رشد میدن
اما ما با توجه به عمر محدودمون نیاز به آموزگارانی که صاحب تجربه هستن هم داریم
تجربه هایی که بعد از آزمون و خطای گذشتگانمون درستیِ اون ها ثابت شده
و با یاد گرفتنش، نیازی به تکرارِ اشتباهات گذشته و اتلاف وقت نداریم
مشناقم بدونم چرا نوشتید «خداروشکر که همچین بزرگتری ندارم»؟
خدارو شکر که الحمدلله همچین بزرگتری ندارم که به تصمیمات خوب و درستش اتکا کنم
درمورد خودمم مطمئن نیستم چون حداقل تو محیط داخل خونه با فرزندم هرروز دچار چالش های جدیدی هستم که همواره هم چیزای جدید یاد میگیرم ولی همیشه سعی کردم با کوچیکتراز خودم مثل دوست باشم و باهاش راحت حرفامونو بزنیم و تا جایی که بلدم اگه مشکلی براش پیش بیاد حلش کنیم حالا نمیدونم نظر اونا درموردم چیه