توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
پاپ
سنتی
رپ
شادِ عروسی
غمگینِ نفس گیر
عاشقانهی ناب
مداحی
عارفانه
بی کلام
دَر هم از ضبطِ ماشین پخش میشن
راننده ادب به خرج میده و قبل از اعتراضِ مسافرش، از تو آینه میگه:
ببخشیدا آبجی!
این صداها نباشن خوابم میگیره
یادِ اتفاقات تلخ و شیرینِ روزگارم میافتم
با خودم میگم:
زندگی همینِ، دَرهم! هم روز خوشایند داره، هم ناخوشایند
این روزها نباشن خوابم می گیره
تازه، مگه چه قدر مونده برسیم؟ به قولِ یه عزیزی: «دنیا همش دو ثانیه س»
با صدای بلند میگم که آقای راننده و حتی خودم، بشنویم:
(((اشکالی نداره)))
______________________________________________
پلی لیست زندگیتون باب میل نباشه چیکار میکنید؟
تلاش برای تغییر تا جای ممکن؟
پذیرشِ نشدنی ها و ادامه؟
ناله و بی قراری؟
مقصر دانستن دیگران؟
نظرات دیوار ها
۲.بعضی اوقات تلاش میکنم برای تغییر ولی بعضی مواقع هم پذیرش شرایط موجود تا وقتی که بتونم تغیری ایجاد کنم چون بعضی وقتها شرایط اونطور که دوست داریم پیش نمیره و مجبور به سازشیم ولی ناله و مقصر کردن دیگران هرگززز چون نشانه ضعف یه ادمه بلاخره ناراحت میشیم ولی اینکه ناله کنم پیش کسی اصلا چون فقط خودمم و خودم که میتونم به انچه دوستدارم برسم
بله همینطورِ جایی که مدیریت و کنترل دست ماست ناخواسته هارو رد و حذف میکنیم
به قول معروف توی شرایط خوب، خوب بودن راحتِ
باید دید وقتی شرایط غیر عادیِ و کنترل از دست ما خارج شده چه تصمیم هایی میگیریم؟
باهاتون موافقم، ناله و مقصر کردن دیگران چیزی جز ضعف و اتلاف وقت نیست
پلی لیست زندگیم باب میلم نباشه معمولا میزنم بعدی تا به چیزی که دلخواهمه برسم ولی نه با بیتدبیری بلکه طبق هدف و روند زندگیم مثل اینکه آهنگ فولکولور گوش میدی ولی وسطاش یه اهنگ توی همین تم ولی با خوانندگی فردی که خوشت نمیاد و باب میلت نیست اونموقع میزنم بعدی
۲.بعضی اوقات تلاش میکنم برای تغییر ولی بعضی مواقع هم پذیرش شرایط موجود تا وقتی که بتونم تغیری ایجاد کنم چون بعضی وقتها شرایط اونطور که دوست داریم پیش نمیره و مجبور به سازشیم ولی ناله و مقصر کردن دیگران هرگززز چون نشانه ضعف یه ادمه بلاخره ناراحت میشیم ولی اینکه ناله کنم پیش کسی اصلا چون فقط خودمم و خودم که میتونم به انچه دوستدارم برسم
تصویرم یه نکته داشت
یابنده برنده است
«اشکالی نداره» گفتن با صدای بلند هم یعنی همین
نمینالم
لازم نیست مرتب خاک را کنار بزنیم تا از رشدِ ریشه به سوی پایین و درونِ خاک، یا از رشدِ ساقه به سمت بالا و در جهت نور، مطمئن شویم!
لازم نیست برای سبز شدن، دانه تحتِ فشار و مجبور به تقلا باشد!
آگاهیِ درونیِ ما نیز برای تحقّقِ آنچه در ذهن داریم، همینگونه عمل میکند.
وقتی تصویرِ ذهنی ما کامل شد، با آرامش بقیهٔ کار را به هستی واگذار کنیم.
وقتی خواسته هایمان را رها کنیم، همهٔ آنچه برای به نتیجه رسیدن لازم است، دست به دست هم داده و مسیر برایمان آشکار میگردد
و بهمرور همهٔ آنچه را که باید انجام دهیم در مییابیم.
همواره آنچه به دست میآوریم، حاصلِ چیزی است که در عمیق ترین سطوحِ ذهنِ خود، روزی تصویرش کرده بودیم.
.
.
.
سلاااااااااااااام رها جاان امیدوارم حال خودت و دلت خوب باشه
مثل همیشه عاااالی
حیف که نمی تونم زود زود آنلاین بشم تا بلاگ های خوبتون رو بخونم...
و محل کار هم اصلا امکان نزدیک شدن به گوشی نیست چه برسه انلاین شدن :(
سلام نگین جان
خیلی خیلی ممنونم از لطف زیاد و همیشگی شما نسبت به من
حضورت باعث خوشحالیِ برام
امیدوارم توی حرفه ی خودت موفق باشی
در مورد نوشته ی شما:
فکر میکنم نیمی از وظیفه ی ما توی جمله
«میکاریم و تمامیِ آنچه برای روئیدن نیاز دارد را فراهم میسازیم»
و نیم دیگر و مهم اون در « مراقبت» هست
اما ما انسان ها بعضی وقت ها با تقلا کردن های بیهوده و خارج از وظیفه ی خودمون
و داشتن انتظارات غیرواقع بینانه از خود و دیگران
کار هارو از مسیر درستش خارج میکنیم
دقیقا
و دومی خیلی سخت ترِ چون قراره چیزی رو در خودمون ایجاد کنیم که قطعا نیاز به تغییر عادت ها داره و به این آسانی ها نیست
اما گاهی وقت ها تنها راه باقی مونده همینِ
۱. ایجاد یک پوشه برای آهنگهای مورد علاقم. تایم سفرم رو با پریدن از این آهنگ به اون آهنگ کمتر هدر میدم و سعی میکنم لذت ببرم از یکنواختی و پشت سرهم پخش شدن آهنگهای مورد علاقم
۲و ۳. تلاش میکنم ولی خیلی خودمو خسته نمیکنم مثل گذشته. گاهی تغییر درونیِ و خودم رو تغییر میدم و گاهی بیرونی و عوامل دخیل در اتفاقات بیرون
۴و ه. گاهی وقتا آره. ولی خیلی کم.برای رسیدن به آرامش بهتره بگذریم و فقط از اون ماجرا تجربه کسب کنیم
پس یعنی شناخت خودت و به تبعش علاقمندی هات و تمرکز روی همون ها
به نظرم نکته خیلی خیلی مهمیِ
این روزها با دوستی حرف میزدم، از پریشونی و این شاخه اون شاخه پریدن هاش کلافه شده بود
اولین چیزی که به ذهنم رسید همین بود: «عدم شناخت خود»
به نظر میرسه اولین قدم برای موفقیت تو هر موضوعی، شناخت خودمون باشه
مرسی عزیزم
:)
درستِ موافقم، مقداری از راه تجربه و مقداری از راه کسب آگاهی و مهارت
همه و همه جهان بینی مارو تغییر میدن
منم منظورم از اینکه گفتم به یه جایی از زندگیمون ک میرسیم، همین بود
هرگاه دانهای در خاک میکاریم، تمامیِ آنچه برای روئیدن نیاز دارد را فراهم میسازیم و سپس به انتظار میمانیم تا آگاهیِ موجود در حافظهٔ دانه کار خودش را انجام دهد. دانه می داند چگونه بروید.
لازم نیست مرتب خاک را کنار بزنیم تا از رشدِ ریشه به سوی پایین و درونِ خاک، یا از رشدِ ساقه به سمت بالا و در جهت نور، مطمئن شویم!
لازم نیست برای سبز شدن، دانه تحتِ فشار و مجبور به تقلا باشد!
آگاهیِ درونیِ ما نیز برای تحقّقِ آنچه در ذهن داریم، همینگونه عمل میکند.
وقتی تصویرِ ذهنی ما کامل شد، با آرامش بقیهٔ کار را به هستی واگذار کنیم.
وقتی خواسته هایمان را رها کنیم، همهٔ آنچه برای به نتیجه رسیدن لازم است، دست به دست هم داده و مسیر برایمان آشکار میگردد
و بهمرور همهٔ آنچه را که باید انجام دهیم در مییابیم.
همواره آنچه به دست میآوریم، حاصلِ چیزی است که در عمیق ترین سطوحِ ذهنِ خود، روزی تصویرش کرده بودیم.
.
.
.
سلاااااااااااااام رها جاان امیدوارم حال خودت و دلت خوب باشه
مثل همیشه عاااالی
حیف که نمی تونم زود زود آنلاین بشم تا بلاگ های خوبتون رو بخونم...
و محل کار هم اصلا امکان نزدیک شدن به گوشی نیست چه برسه انلاین شدن
این ایجاد فولدر و پرداختن به فولدر شخصی، بعد از «ثبات» توی اون موضوع برامون رقم میخوره
در مورد مسائلی که هنوز در موردشون به «ثبات» نرسیدیم، همچنان دَرهم و گاهی بی اختیار پیش میریم
:-x
و بعضی وقتها ایجادش بعد از ثبات توی اون موضوع نیست بلکه برای برقراری ثبات هستش که اون رو ایجاد میکنیم. این دو تا باهم خیلی فرق دارن
جواب سوالاتتون
۱. ایجاد یک پوشه برای آهنگهای مورد علاقم. تایم سفرم رو با پریدن از این آهنگ به اون آهنگ کمتر هدر میدم و سعی میکنم لذت ببرم از یکنواختی و پشت سرهم پخش شدن آهنگهای مورد علاقم
۲و ۳. تلاش میکنم ولی خیلی خودمو خسته نمیکنم مثل گذشته. گاهی تغییر درونیِ و خودم رو تغییر میدم و گاهی بیرونی و عوامل دخیل در اتفاقات بیرون
۴و ه. گاهی وقتا آره. ولی خیلی کم.برای رسیدن به آرامش بهتره بگذریم و فقط از اون ماجرا تجربه کسب کنیم
فکر میکنید چی باعث میشه همین «پذیرش» درون آدما اتفاق بیافته؟
نوعِ نگاه به مسائل؟ بزرگیِ روح؟ یا چی؟
گاهی تجربه های زندگی و مسائلی که باهاشون روبرو شدیم و گذروندیم و نیاز به آرامش نگاهت خودبخود به مسائل تغییر میده و کمتر سخت میگیری و اعتقاد به اینکه هیچ چیز پایدار نیست و امید
این ایجاد فولدر و پرداختن به فولدر شخصی، بعد از «ثبات» توی اون موضوع برامون رقم میخوره
در مورد مسائلی که هنوز در موردشون به «ثبات» نرسیدیم، همچنان دَرهم و گاهی بی اختیار پیش میریم
:-x
اره خب
منم منظورم از اینکه گفتم به یه جایی از زندگیمون ک میرسیم، همین بود
ولی یجایی از زندگی دیگه برای خودمون یه فولدر ایجاد میکنیم بنام Favourite و تموم آهنگهای مورد علاقمون رو توی اون میریزیم و در خلوت خودمون چه توی خوشحالی و چه غمگین بودنامون فقط به اونا گوش میدیم و لذت می بریم.
مثل همیشه عالی
موافقم و فکر میکنم
این ایجاد فولدر و پرداختن به فولدر شخصی، بعد از «ثبات» توی اون موضوع برامون رقم میخوره
در مورد مسائلی که هنوز در موردشون به «ثبات» نرسیدیم، همچنان دَرهم و گاهی بی اختیار پیش میریم
دلم یه سفر خواست:-x
ورودی تبریزِ
تنظیم کردم برای آهنگ «بیا بریم»
{40}
فکر میکنید چی باعث میشه همین «پذیرش» درون آدما اتفاق بیافته؟
نوعِ نگاه به مسائل؟ بزرگیِ روح؟ یا چی؟
درسته. زندگی یعنی همین درهم و برهم ها
ولی یجایی از زندگی دیگه برای خودمون یه فولدر ایجاد میکنیم بنام Favourite و تموم آهنگهای مورد علاقمون رو توی اون میریزیم و در خلوت خودمون چه توی خوشحالی و چه غمگین بودنامون فقط به اونا گوش میدیم و لذت می بریم.
مثل همیشه عالی
به به چه تصویری
دلم یه سفر خواست
اکثر موارد پذیرش و ادامه گاهی تلاش برای تغییر