متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


 

 

 

نمی‌دونم چی توی من دید که صاف نشونه گرفت و اومد سمتم

بچه مایه داری؟!

چهره ی مهربون؟ 

یا جوانکی که بشه خامش کرد؟!

به هر حال اون لحظه انتخابش من بودم

نزدیک تر که شد گردنش خود به خود سمت شونه ش مایل شد و همزمان دستش به حالت طلب بالا اومد؛

«زنم مریضِ، بیکارم، پول دارو ندارم، دخترم یه کمکی بکن خدا خیرت بده» 

فرشته ی شونه راستم با کسالت بیدار شد و گفت از این ورا؟؟

و وقتی نگاهم به آقای طالب کمک رو دید

ادامه داد: آخی چه قدر غم انگیز، نداره خب، یه کمکی بکن حالا! 

فرشته شونه چپم حرفش رو قطع کرد، با تندی گفت: به ما چه؟!

سمت راست: به ما چه؟ اگه خانومش با این بیماری زجر بکشه یا از بین بره ما مسئول نیستیم؟

سمت چپ: نه! خب بره کار کنه

سمت راست: خب لابد نتونسته که داره این کار رو می‌کنه

سمت چپ: چه ساده ای تو

سمت راست: ساده نیستم، فقط رحم و مروت حالیمِ

اولا با سمت راستی موافق بودم

اما یهو بحثشون بالا گرفت و نمی‌شد صداهارو تشخیص داد

دیگه نمی‌دونستم کدوم حق می‌گه و کدوم باطل و طرف کدوم رو باید بگیرم!

_ رحم و مروت خوبِ اما اگه ندونی کجا خرج می‌شه به چه دردی می‌خوره؟

_ به چشاش نگاه کن، مشخصِ حال و روزش

_ اینا کارشون رو خوب بلدن

_ خب یه پولی بهش بدی چی ازت کم‌‌ می‌شه؟

_ از من که نه، اما از اون عزت نفس کم میشه

_ تو مسئول این چیزایی مگه؟

_ اگه از همین راه تامین بشه و عادت کنه چی؟

اوووه...

سرم رو به دو طرف تکون دادم

ترجیح دادم، حالا که نمی‌دونم چی به چیِ اصلا محلش نذارم خسته بشه بره

دیگه تا زمانی که ماشین بیاد و سوار شم، نگاهش نکردم

اون هم یک‌سره از بدبختی هاش می‌گفت و ول کن نبود

ماشین که رسید سریع نشستم، خودش رو چسبوند به شیشه و گفت: «دخترم دارم حرف می‌زنم آخه»

و یه نگاه پر از خواهش...

عذاب وجدان داشتم و در کنارش خوش‌حال هم بودم که گول نخوردم! 

هر لحظه یکیش پر رنگ می‌شد و اون یکی کم رنگ و بالعکس

سعی کردم حواسم رو بدم به موزیک ملایمی که تو ماشین پخش می‌شد

اما حس هام قوی تر بودن، وادارم می‌کردن دلیل سرگردونیم رو پیدا کنم

به خودم گفتم:

از چی ناراحتی؟ معلوم نبود که راست می‌گه یا دروغ، اگه مطمئن بودی واقعا نیاز داره که قطعا کمکش می‌کردی

داشتم آروم می‌شدم که یاد نگاه آخرش افتادم

به خودم نهیب زدم؛ ولی انصافا حتی اگه دلت هم نمی‌خواست پول بدی،

اگه کمی باهاش مهربون تر بودی و حداقل دلیلت رو می‌گفتی و منتظر نمی‌ذاشتیش، بهتر بود

نه جوری رفتار کنی که حس کنه اصلا وجود نداره

آره دقیقا از این ناراحت بودم

«نادیده گرفتن یک انسان» فارغ از هر چیزی


به خودم گفتم یادت باشه دفعه بعد همچین آدمی رو دیدی و نتونستی اعتماد کنی،

فقط با خودت بگو: « این شخص هم یک انسانِ»

و شرافتمندانه رفتار کن 

یکمی آروم شدم، مثلِ موزیک ملایمِ ضبط ماشین 

می‌گم یکمی چون گوشه ذهنم هنوز درگیر بود که حالا چرا من؟!

کلی آدم اونجا بود که برخلافِ من که سعی می‌کنم ظاهرم ساده باشه، جذابیت های زیادی داشتن

نزدیکای مقصد خواستم کرایه رو پرداخت کنم 

نگاهم افتاد به کیفِ پولِ چرمِ دست‌دوزِ صد در صد گاویِ تو دستم  که دوستم به بهونه تولدم برام دوخته بود

بی دلیل نیست که همیشه به چرم می‌گم «لواشک»

از بس هوس برانگیزِ!


____________________________________________

با همچین افرادی چجوری برخورد می‌کنید؟

شما هم توی برخورد باهاشون این حس های چندگانه بهتون دست می‌ده؟ 

فکر می‌کنید برای شناسایی «نیازمندانِ واقعی» و «سواستفاده‌گرها» چیکار باید کرد؟

نظرات دیوار ها


خزان
ارسال پاسخ

raha1374 :
با روش کمک رسوندنت به نیازمندان کاملا موافقم
فقط اینکه
می‌شه بپرسم چرا این که اون شخص می‌بره خوراکی رو می‌ده به یکی دیگه رو اینجوری تفسیر می‌کنی؟
چرا می‌گی کمبود عزت نفس؟
چرا نمی‌گی از بس دل بزرگی داره؟ یا چون یه آدم نیازمند رو درک می‌کنه می‌بره می‌ده به یکی دیگه؟
حالا ممکنه دلیلی که شما گفتی هم بعضا علت این رفتارشون باشه ولی از نظر من آخرین گزینه س این فکر

مطمئنم شما هم اگه با من اونجا بودین و میدیدین برخورد و رفتارشون رو با من هم نظر می شدین
من هنوز از اونی که ازش شیرینی رو گرفت در تعجبم که چطور دلش اومد

raha1374
ارسال پاسخ

khazane90 :
قبلا فکر میکردم باید پولی بهشون داد گناه دارن بعدها تغییر دادم رویه ام رو و خوراکی دادن رو ترجیح دادم و یه روز از شیرینی فروشی اومدم بیرون یکی از اینا جلو راهم سبز شد در جعبه رو باز کردم و شیرینی بهش دادم ولی دیدم شیرینی رو برد داد به آقایی که توی کیوسک توی پارکینگ نشسته بود. فهمیدم اینا انقدر عزت نفسشون پایین ک خودشون رو حتی مستحق خوردن یه شیرینی نمی دونن و توی وجودشون نهادینه شده انگار ک هر چی بهشون میدن اعم از خوراکی یا غیر خوراکی بدن به یکی دیگه و مال خودشون نباشه.
کلا تصمیم گرفتم ب نیازمند آبرومند واقعی یا بیماران نیازمندی ک خودم میشناسم کمک کنم و در غیر اینصورت به افرادی ک در عین سالم بودن می بینم از نظر عقلی مشکل دارن و مطمئنا جایی هم بهشون کاری داده نمیشه و توی خیابونا سرگردونن... و چقدر از دیدن این مورد آخری قلبم به درد میاد...

با روش کمک رسوندنت به نیازمندان کاملا موافقم
فقط اینکه
می‌شه بپرسم چرا این که اون شخص می‌بره خوراکی رو می‌ده به یکی دیگه رو اینجوری تفسیر می‌کنی؟
چرا می‌گی کمبود عزت نفس؟
چرا نمی‌گی از بس دل بزرگی داره؟ یا چون یه آدم نیازمند رو درک می‌کنه می‌بره می‌ده به یکی دیگه؟
حالا ممکنه دلیلی که شما گفتی هم بعضا علت این رفتارشون باشه ولی از نظر من آخرین گزینه س این فکر

raha1374
ارسال پاسخ

khazane90 :
من تونستم ارتباطش بدم متن بلاگ رو با عنوانش و کاملا درک کردم ولی سوالم اینجاس الان خیلی از افراد چرم رو تشخیص نمیدن و تفاوتی بین چرم طبیعی، مصنوعی و ترکیبی نمیتونن قائل شن. به نظرتون یه فرد فقیر میتونه تشخیص بده؟؟؟

منظور جلوه ی کلی اون کیف بود که براش هوس بر انگیز باشه
برای من یه جور، برای اون شخص یه جور

حالا آره می‌شه گفت که زیادی با ذهن خودم پیش رفتم
شاید همین نکات باعث بشه متن گاهی برای کسی گنگ بشه، چون با درونیات خودم نوشته می‌شه

مرسی عزیزم، نکته جالبی بود برام

خزان
ارسال پاسخ

قبلا فکر میکردم باید پولی بهشون داد گناه دارن بعدها تغییر دادم رویه ام رو و خوراکی دادن رو ترجیح دادم و یه روز از شیرینی فروشی اومدم بیرون یکی از اینا جلو راهم سبز شد در جعبه رو باز کردم و شیرینی بهش دادم ولی دیدم شیرینی رو برد داد به آقایی که توی کیوسک توی پارکینگ نشسته بود. فهمیدم اینا انقدر عزت نفسشون پایین ک خودشون رو حتی مستحق خوردن یه شیرینی نمی دونن و توی وجودشون نهادینه شده انگار ک هر چی بهشون میدن اعم از خوراکی یا غیر خوراکی بدن به یکی دیگه و مال خودشون نباشه.
کلا تصمیم گرفتم ب نیازمند آبرومند واقعی یا بیماران نیازمندی ک خودم میشناسم کمک کنم و در غیر اینصورت به افرادی ک در عین سالم بودن می بینم از نظر عقلی مشکل دارن و مطمئنا جایی هم بهشون کاری داده نمیشه و توی خیابونا سرگردونن... و چقدر از دیدن این مورد آخری قلبم به درد میاد...

خزان
ارسال پاسخ

من تونستم ارتباطش بدم متن بلاگ رو با عنوانش و کاملا درک کردم ولی سوالم اینجاس الان خیلی از افراد چرم رو تشخیص نمیدن و تفاوتی بین چرم طبیعی، مصنوعی و ترکیبی نمیتونن قائل شن. به نظرتون یه فرد فقیر میتونه تشخیص بده؟؟؟

raha1374
ارسال پاسخ

khazane90 :
سلام
ابتدا یه سوال داشتم ک چرا اسم بلاگتون رو چرم ...انتخاب کردین؟

سلام


ممنونم از دقتت
اولش دلم می‌خواست عنوان، به موضوع اصلی یعنی، رفتار شرافتمندانه با انسان ها اشاره کنه
اما دوست داشتم متن و عنوان اون حالت نصیحت رو به خودش نگیره
برای همین خواستم کمی از جدی بودنش کم کنم
تصمیم گرفتم تا انتهای متنم علاوه بر مطلب اصلی یک ابهام وجود داشته باشه که
چرا اون فرد اومده سراغ من
و آخر سر با اسم بردن از یه مورد خیلی عادی، اون ابهام رو به یه چیز ساده برسونم
یه جور‌ فرو ریختنِ طنز گونه برای مخاطب
برای همین، همون جمله رو برای عنوان هم انتخاب کردم

اون آقا به خیال اینکه این کیف چرم می‌تونه جواب‌گوی نیاز هاش باشه نزدیک شده
اما کیف پولی که حتی من پولی برای خریدش صرف نکردم و هدیه بوده

من دوره ای رو برای نویسندگی نگذروندم
و با همین بازخورد گرفتن از مخاطبام، تجربه می‌کنم و آموزش می بینم
مثلا بعد از ثبت بلاگ، به ذهنم رسید که باید عنوان عوض بشه اما اعتنایی به فکرم نکردم
با پرسشِ تو دیدم که انگار نیاز بود روی عنوان بیشتر فکر کنم


raha1374
ارسال پاسخ

korosh_ts :
درود برشما و متن و عکس زیباست

اَلا گر طلبکار اهل دلی ز خدمت مکن یک زمان غافلی
به حال دل خستگان درنگر که روزی تو دلخسته باشی مگر
درون فروماندگان شاد کن ز روز فروماندگی یاد کن

فکر میکنم نتیجه خوبی گرفتید
این جمله همیشه در گرفتاری برام تداعی شده :

“تو هرگز رسیدی به فریاد کس که می خواهی امروز فریادرس؟”

تا قبل از کرونا همیشه پول تو ماشین جهت این موارد داشتم...الان کارت به کارت:)
قطعا خریدار در شرایط این چنین نیستم اما بشخصه کمک میکنم...(چون منبع مال برام مشخص نیست و طرف به زور احتیاج می فروشد)

به این عقیده دارم تا کسی محتاج نباشد دست دراز نمی کند..

احتیاج چه نیاز باشد چه طرفم معتاد باشد بازم در حد توانم کمک میکنم.
“همه نیکویی باد کردار ما مبیناد کس رنج و تیمار ما”

سپاس از بلاگ زیبای شما

به نیکی بباید تن آراستن که نیکی نشاید ز کس خواستن
وگر بد کنی، جز بدی ندروی شبی در جهان شادمان نغنوی

سلام
ممنونم
نوشتین که:
«تا کسی محتاج نباشد دست دراز نمی کند»
محتاج رو کمی بیشتر معنی می‌کنید؟

نوشتین که:
«احتیاج چه نیاز باشد چه طرفم معتاد باشد» معتاد به مواد یا معتاد به این حرکت؟

خزان
ارسال پاسخ

سلام
ابتدا یه سوال داشتم ک چرا اسم بلاگتون رو چرم ...انتخاب کردین؟

korosh_ts
ارسال پاسخ

درود برشما و متن و عکس زیباست

اَلا گر طلبکار اهل دلی ز خدمت مکن یک زمان غافلی
به حال دل خستگان درنگر که روزی تو دلخسته باشی مگر
درون فروماندگان شاد کن ز روز فروماندگی یاد کن

فکر میکنم نتیجه خوبی گرفتید
این جمله همیشه در گرفتاری برام تداعی شده :

“تو هرگز رسیدی به فریاد کس که می خواهی امروز فریادرس؟”

تا قبل از کرونا همیشه پول تو ماشین جهت این موارد داشتم...الان کارت به کارت
قطعا خریدار در شرایط این چنین نیستم اما بشخصه کمک میکنم...(چون منبع مال برام مشخص نیست و طرف به زور احتیاج می فروشد)

به این عقیده دارم تا کسی محتاج نباشد دست دراز نمی کند..

احتیاج چه نیاز باشد چه طرفم معتاد باشد بازم در حد توانم کمک میکنم.
“همه نیکویی باد کردار ما مبیناد کس رنج و تیمار ما”

سپاس از بلاگ زیبای شما

به نیکی بباید تن آراستن که نیکی نشاید ز کس خواستن
وگر بد کنی، جز بدی ندروی شبی در جهان شادمان نغنوی

raha1374
ارسال پاسخ

aryan_ :
برای"خویشکاری" چنین اتفاقی نمی افته
شما به خِرَدتون رجوع می کنین و در هر لحظه، آنچه مناسب و خوشایندتونه رو انتخاب می کنین و به اجرا میذارین.
نیکی مرزی نداره
دهش مرزی نمیشناسه
با تلاش در جهت راستی، راستیها خودشون رو بهتون نشون میدن
باید شکیبا بود

درستِ که فداکاری و بخشش با توجه به طرزِ فکر ما انجام می‌گیره یا نمی‌گیره
اما مردم عامی، معمولا دچار این اشتباه می‌شن که یه سواستفاده رو به بقیه چیز ها تعمیم می‌دن

خطای پزشکی = همه شون همینن!
رفتار بدِ یه کارمند = همه شون همینن!
کج رویِ یه دیندار= همه شون همینن!
متکدی سواستفاده گر = همه شون همینن!

و جوابی که خودم به ذهنم می‌رسه برای سوال خودم
آگاهی و مهارت افزایی

raha1374
ارسال پاسخ

aryan_ :
"اما کشور های دیگه هم این هارو به واسطه دستورات دینی شون دارن".....نذری دادن، دستور دینی نیست! شما در عربستان همچین چیزی رو نمیبینین. در قرآن هم نیومده. ما در فرهنگ ایران واژه ای داریم به نام "خویشکاری". یعنی من کاری رو انجام بدم که از صمیم قلبم بهش باور دارم و دوست دارمش. این مفهوم با مفهوم "وظیفه" کاملا متفاوته

"الان افرادی که میرن عراق خیلی خیلی زیاد از فرهنگ نذری و ارائه خدمت به هر راه ممکن، تعریف می‌کنن"......عراق خیلی وقت نیست که عراقه. من از "ایران فرهنگی" نام میبرم نه "ایران مرزی". ایران فرهنگی: ایران، عراق، پاکستان، افغانستان، ازبکستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و... مردم در تمامی این کشورها مشخصه های فرهنگی یکسانی دارن


من عربستان رو نمی‌دونم و اطلاعی ازش ندارم

فقط عراق رو گفتم
که اونجور که شما توضیح دادین و من فهمیدم،
می‌خواین بگین که این فرهنگِ زیبایی که مردم عراق دارن ربطی به دینشون نداره
در حالی که اگر از خودشون سوال کنیم می‌گن که ما به خاطر اعتقادات مون با کمال میل این کار رو انجام می‌دیم
و آیاتی از قرآن براتون توی این زمینه معرفی می‌کنن

به نظرم بیشتر از اینکه مهم باشه که یک فرهنگ خوب مال کدوم کشور یا متعلق به آموزه های کدوم دینِ
این مهمِ که فرهنگ های خوب رو یاد بگیریم و گسترش بدیم

aryan_
ارسال پاسخ

raha1374 :
این رو می دونیم که با ایجاد این بی اعتمادی ها از سمت سواستفاده گر ها،
روحیه بخشش و فداکاری و کمک به دیگران ممکنِ کم رنگ بشه
چه راه حلی برای حفظ این ها دارین؟

برای"خویشکاری" چنین اتفاقی نمی افته
شما به خِرَدتون رجوع می کنین و در هر لحظه، آنچه مناسب و خوشایندتونه رو انتخاب می کنین و به اجرا میذارین.
نیکی مرزی نداره
دهش مرزی نمیشناسه
با تلاش در جهت راستی، راستیها خودشون رو بهتون نشون میدن
باید شکیبا بود

aryan_
ارسال پاسخ

raha1374 :
دقیقا همین طورِ
واقعا با کمکِ ما توی اون لحظه، اون آدم توانمند نمی‌شه که هیچ
این کارِ بی زحمت، به مذاقش هم خوش میاد و تقویت منفی می‌شه

چه خوب! خوشبختانه فرهنگ زیبایی داریم،
که گاها ایرانی های مقیم خارج خیلی خوب اون رو توی کشور های خارجی هم به نمایش می‌ذارن

اما کشور های دیگه هم این هارو به واسطه دستورات دینی شون دارن
الان افرادی که میرن عراق خیلی خیلی زیاد از فرهنگ نذری و ارائه خدمت به هر راه ممکن، تعریف می‌کنن

خوشبختانه تبریز خیلی کمِ این موارد و این مورد برای من تو یه شهر دیگه اتفاق افتاده (خواستم تو متن بنویسم ولی منصرف شدم، چون ربطی به داستانم نداشت)

ممنون از شما
@};-

"اما کشور های دیگه هم این هارو به واسطه دستورات دینی شون دارن".....نذری دادن، دستور دینی نیست! شما در عربستان همچین چیزی رو نمیبینین. در قرآن هم نیومده. ما در فرهنگ ایران واژه ای داریم به نام "خویشکاری". یعنی من کاری رو انجام بدم که از صمیم قلبم بهش باور دارم و دوست دارمش. این مفهوم با مفهوم "وظیفه" کاملا متفاوته

"الان افرادی که میرن عراق خیلی خیلی زیاد از فرهنگ نذری و ارائه خدمت به هر راه ممکن، تعریف می‌کنن"......عراق خیلی وقت نیست که عراقه. من از "ایران فرهنگی" نام میبرم نه "ایران مرزی". ایران فرهنگی: ایران، عراق، پاکستان، افغانستان، ازبکستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و... مردم در تمامی این کشورها مشخصه های فرهنگی یکسانی دارن

raha1374
ارسال پاسخ

این رو می دونیم که با ایجاد این بی اعتمادی ها از سمت سواستفاده گر ها،
روحیه بخشش و فداکاری و کمک به دیگران ممکنِ کم رنگ بشه
چه راه حلی برای حفظ این ها دارین؟

raha1374
ارسال پاسخ

aryan_ :
"با همچین افرادی چجوری برخورد می‌کنید؟".....گاهی اخم و تخم، گاهی بیتفاوتی
"شما هم توی برخورد باهاشون این حس های چندگانه بهتون دست می‌ده؟".....قبلا بسیار، مدتهاست نه
"فکر می‌کنید برای شناسایی «نیازمندانِ واقعی» و «سواستفاده‌گرها» چیکار باید کرد؟".....باور دارم که تندرستی یکی از بزرگترین ثروتهاست و از نظر من کسی که این رو نمیبینه و نمیفهمه به "بیماری اندیشه" مبتلاست. من "نیازمند مالی واقعی" نمیشناسم. انسانهای فقیری دیدم که انقدر درست و با عزت زندگی میکنن که باعث شدن ترس من از مشکلاتی که امروزه بهش مشکلات مالی میگن بریزه و نمیتونم بهشون "نیازمند" بگم. چون بواقع "قدرتمندن". در فرهنگ ایران باستان "گداپروری" از بزرگترین گناهان بود و شنیده بودم تبریز تو "عدم گداپروری" پرچمدار شهرهای ایرانه. بعد از گداپروری، "گدایی" از گناهان بزرگ هست. ولی "داد و دهش" از بزرگترین نیکیها در فرهنگ ایران باستان شمرده میشد و خوراک دادن و خوراک خوردن در شادی و روزهای عادی و حتی در غم، از مشخصه های فرهنگی ماست که در فرهنگهای دیگه وجود نداره. امروزه در نذری دادن و نذری خوردن میتونین این مشخصه ایرانی کهن رو هنوز ببینین. فقیر و ثروتمند هم ازش بهره مند هستن و باهاش شاد میشن :)

دقیقا همین طورِ
واقعا با کمکِ ما توی اون لحظه، اون آدم توانمند نمی‌شه که هیچ
این کارِ بی زحمت، به مذاقش هم خوش میاد و تقویت منفی می‌شه

چه خوب! خوشبختانه فرهنگ زیبایی داریم،
که گاها ایرانی های مقیم خارج خیلی خوب اون رو توی کشور های خارجی هم به نمایش می‌ذارن

اما کشور های دیگه هم این هارو به واسطه دستورات دینی شون دارن
الان افرادی که میرن عراق خیلی خیلی زیاد از فرهنگ نذری و ارائه خدمت به هر راه ممکن، تعریف می‌کنن

خوشبختانه تبریز خیلی کمِ این موارد و این مورد برای من تو یه شهر دیگه اتفاق افتاده (خواستم تو متن بنویسم ولی منصرف شدم، چون ربطی به داستانم نداشت)

ممنون از شما

aryan_
ارسال پاسخ

"با همچین افرادی چجوری برخورد می‌کنید؟".....گاهی اخم و تخم، گاهی بیتفاوتی
"شما هم توی برخورد باهاشون این حس های چندگانه بهتون دست می‌ده؟".....قبلا بسیار، مدتهاست نه
"فکر می‌کنید برای شناسایی «نیازمندانِ واقعی» و «سواستفاده‌گرها» چیکار باید کرد؟".....باور دارم که تندرستی یکی از بزرگترین ثروتهاست و از نظر من کسی که این رو نمیبینه و نمیفهمه به "بیماری اندیشه" مبتلاست. من "نیازمند مالی واقعی" نمیشناسم. انسانهای فقیری دیدم که انقدر درست و با عزت زندگی میکنن که باعث شدن ترس من از مشکلاتی که امروزه بهش مشکلات مالی میگن بریزه و نمیتونم بهشون "نیازمند" بگم. چون بواقع "قدرتمندن". در فرهنگ ایران باستان "گداپروری" از بزرگترین گناهان بود و شنیده بودم تبریز تو "عدم گداپروری" پرچمدار شهرهای ایرانه. بعد از گداپروری، "گدایی" از گناهان بزرگ هست. ولی "داد و دهش" از بزرگترین نیکیها در فرهنگ ایران باستان شمرده میشد و خوراک دادن و خوراک خوردن در شادی و روزهای عادی و حتی در غم، از مشخصه های فرهنگی ماست که در فرهنگهای دیگه وجود نداره. امروزه در نذری دادن و نذری خوردن میتونین این مشخصه ایرانی کهن رو هنوز ببینین. فقیر و ثروتمند هم ازش بهره مند هستن و باهاش شاد میشن

raha1374
ارسال پاسخ

در مورد بچه های کار بعضی هارو دیدم که
ازشون خرید که می‌کنن پول بیشتری می‌دن یا بعد از پرداخت پول میگن چیزی بر نمیدارم بفروشش به یکی دیگه
فکر می‌کنم اینکار دلسوزیِ بی جا باشه که اون بچه رو اولا متوقع می‌کنه و دوما عزت نفسش رو هدف می‌گیره
اگر کودکی شرایطش ایجاب کرده که این کار رو بکنه و راه دیگه ای هم نداره
درستِ که کار کردنش ایده آل نیست، اما فعلا تنها راهش همینِ
پس باید کارش رو بپذیره و درست پیش ببره
ازشون مثل بقیه خرید کنیم، چونه بزنیم و به جای حس دلسوزی این احساس رو بهشون بدیم که
تو داری برای زندگیت تلاش می‌کنی و این خیلی زیباست
که حتی اگر سختی کشید، عزت نفسش حفظ شده باشه

raha1374
ارسال پاسخ

Fereshteh :
سلام.
متن جالبی بود خسته نباشی رها جان {59}
من مدتهاست تو خیابون به کسی کمک نقدی نمیکنم.
ترجیح میدم به موسسه های معتبر یا آدمهایی که از نیازشون مطمئنم کمک برسونم.
{H}

سلام عزیزم
ممنونم از لطفت

آره اینجوری حداقل مطمئنیم که نه سواستفاده شده نه کمک‌مون بی فایده بوده

raha1374
ارسال پاسخ

mmiillaadd :
از اونجایی که همیشه هندزفری تو گوشمه اگه کسیم ازم کمک خواسته نشنیدم ، هیچوقتم پول نقد نداشتم تا حالا
آدمم که دستش تو کار خیر باشه میدونه آدم نیازمند از کجا پیدا کنه
{59}

فارغ ز غوغای جهان...

همین طورِ

raha1374
ارسال پاسخ

Scorrpioon :
فکر میکنم درستش اینه که اگه قراره کمکی هم کنیم به آدمهای نیازمندی که اطرافمون زندگی میکنن و ما میشناسیم کمک کنیم.اینجوری لاقل اگر دین و مسئولیتی هم هست رو ادا کردیم .

هیچ کس مسئول همه ی آدمهای نیازمند نیست

درستِ

raha1374
ارسال پاسخ

Scorrpioon :
همیشه این مسائل آزارم داده.
اگه کمک کنم ناراحتم که نکنه ازم سواستفاده شد
کمک نکنم هم ناراحتم که شاید واقعا نیاز داشته.

دقیقا

raha1374
ارسال پاسخ

marya1370 :
من توجهی نمیکنم. بچه های کار اگر سمتم بیان و خوراکی داشته باشم بهشون میدم اما بزرگترها اصلا، گدایی شغل شده رسما و چهره شهر رو وحشتناک کرده
ادم شرافتمند ازش اینکارا برنمیاد بچسبه به اینو اون از بدبختی هاش بگه تا پول بگیره

مرسی ازت @};-

موافقم
رفتارِ شرافتمندانه در عینِ تایید نکردن کارشون

Fereshteh
ارسال پاسخ

سلام.
متن جالبی بود خسته نباشی رها جان
من مدتهاست تو خیابون به کسی کمک نقدی نمیکنم.
ترجیح میدم به موسسه های معتبر یا آدمهایی که از نیازشون مطمئنم کمک برسونم.

mmiillaadd
ارسال پاسخ

از اونجایی که همیشه هندزفری تو گوشمه اگه کسیم ازم کمک خواسته نشنیدم ، هیچوقتم پول نقد نداشتم تا حالا
آدمم که دستش تو کار خیر باشه میدونه آدم نیازمند از کجا پیدا کنه

Scorrpioon
ارسال پاسخ

فکر میکنم درستش اینه که اگه قراره کمکی هم کنیم به آدمهای نیازمندی که اطرافمون زندگی میکنن و ما میشناسیم کمک کنیم.اینجوری لاقل اگر دین و مسئولیتی هم هست رو ادا کردیم .

هیچ کس مسئول همه ی آدمهای نیازمند نیست

Scorrpioon
ارسال پاسخ

همیشه این مسائل آزارم داده.
اگه کمک کنم ناراحتم که نکنه ازم سواستفاده شد
کمک نکنم هم ناراحتم که شاید واقعا نیاز داشته.

marya1370
ارسال پاسخ

من توجهی نمیکنم. بچه های کار اگر سمتم بیان و خوراکی داشته باشم بهشون میدم اما بزرگترها اصلا، گدایی شغل شده رسما و چهره شهر رو وحشتناک کرده
ادم شرافتمند ازش اینکارا برنمیاد بچسبه به اینو اون از بدبختی هاش بگه تا پول بگیره

مرسی ازت