توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
زیبایی ها را با دقت ببینیم
- تعداد نظرات : 27
- ارسال شده در : ۱۴۰۰/۱۰/۰۸
- نمايش ها : 476
یکباره هوا گرفته شد؛
انگار کسی نور صفحه را کم کرده باشد!
به آسمان نگاه کردم، تکه ابری جلوی آفتاب ایستاده بود
تیرگی و سردی بدجور توی ذوق می زد
لحظاتی بعد، ابر کنار رفت و همه جا روشن و گرم شد
درست مثل قبل...،
قبلی که نمی دیدمش
قبلی که از بودنش ذوق خاصی نکرده بودم
قبلی که عادی شده بود!
«سلامتی»
«آدم های خوبِ دور و برمان» و
« تمامِ خوبی ها»
را جایگزین کلمه ی «آفتاب» کرده و متن را دوباره بخوانید!
نظرات دیوار ها
ممنونم @};-
یعنی از درون خودم شادمانم
از تماشای خودم کیف میکنم
و این واقعا زیباست {e}
ممنونم
ولی انگار بقیه خوششون نمیاد آدم خودش رو تحویل بگیره!
وقتی من خودم رو تحویل میگیرم
یعنی از درون خودم شادمانم
از تماشای خودم کیف میکنم
و این واقعا زیباست
بله از نظر خودم خوبه
ولی انگار بقیه خوششون نمیاد آدم خودش رو تحویل بگیره!
ممنونم
شما دو درجه کمش کنید و متن را دوباره بخوانید :d
تحویل گرفتن خوبه
سپاس
انگار یکم زیادی خودم رو تحویل گرفتم
شما دو درجه کمش کنید و متن را دوباره بخوانید
منظور از جایگزینی عبارت های دیگه با آفتاب از لحاظ مفهوم بود
در کل
همین که مفهوم رو فهمیدین یعنی متن این قدرت رو داشته که برسونه
مقداری ش هم بر می گرده به هوش و ذکاوت شما
در واقع وقتی من می نویسم، سفره ایِ که پهن میشه و هر کس به اندازه درک و فهم برداشت می کنه
B-)
یکباره هوا گرفته شد؛
انگار کسی نور صفحه را کم کرده باشد!
به آسمان نگاه کردم، تکه ابری جلوی «سلامتی»، «آدم های خوبِ دور و برمان» و « تمامِ خوبی ها» ایستاده بود
تیرگی و سردی بدجور توی ذوق می زد
لحظاتی بعد، ابر کنار رفت و همه جا روشن و گرم شد
درست مثل قبل...،
قبلی که نمی دیدمش
قبلی که از بودنش ذوق خاصی نکرده بودم
قبلی که عادی شده بود!
مفهوم رو فهمیدم ولی متن به تغییرات بیشتری نیاز داره ها {7}
منظور از جایگزینی عبارت های دیگه با آفتاب از لحاظ مفهوم بود
در کل
همین که مفهوم رو فهمیدین یعنی متن این قدرت رو داشته که برسونه
مقداری ش هم بر می گرده به هوش و ذکاوت شما
در واقع وقتی من می نویسم، سفره ایِ که پهن میشه و هر کس به اندازه درک و فهم برداشت می کنه
نگاره های زیبا
یکباره هوا گرفته شد؛
انگار کسی نور صفحه را کم کرده باشد!
به آسمان نگاه کردم، تکه ابری جلوی «سلامتی»، «آدم های خوبِ دور و برمان» و « تمامِ خوبی ها» ایستاده بود
تیرگی و سردی بدجور توی ذوق می زد
لحظاتی بعد، ابر کنار رفت و همه جا روشن و گرم شد
درست مثل قبل...،
قبلی که نمی دیدمش
قبلی که از بودنش ذوق خاصی نکرده بودم
قبلی که عادی شده بود!
مفهوم رو فهمیدم ولی متن به تغییرات بیشتری نیاز داره ها
دیروز که باهم حرف زدیم و گفتم ک از موضوعی ناراحتم رو یادتونه... منم همیشه همین راهکار رو استفاده میکنم
من خونوادم رو جایگزین میکنم و ناراحتیم رو کمرنگ میکنم
{67}
بالاخره هر کسی باید برای خوب کردن حال خودش کاری بکنه
خیلی خوبِ که این کار رو بلدی
تمرکز روی داشته ها حال آدم رو خوب می کنه
لطف دارید
چه جالب
دیروز که باهم حرف زدیم و گفتم ک از موضوعی ناراحتم رو یادتونه... منم همیشه همین راهکار رو استفاده میکنم
من خونوادم رو جایگزین میکنم و ناراحتیم رو کمرنگ میکنم
تعبیر زیبایی بود. ممنون
سلامتی...
به نظرم هر چند وقت یه بار سر زدن به مراکز درمانی از واجبات ِِ
آدم تازه یادش میافته که این که سالمم چقدر موضوع مهمیِ
سلامتی...
@};-
سلامتی...
تشبیه بود افتاب توجه بود به مواردی که اشاره کردی:d
آها، بله منظورم کلا خوب ها و خوبی ها بودن
ولی چون من بی توجه بودم،
عکس نگرفتم :hey
من عکسُ نگفتم که
تشبیه بود افتاب توجه بود به مواردی که اشاره کردی
بهُ بهُ به:دست دست
آفتابی بود قبلش،
ولی چون من بی توجه بودم،
عکس نگرفتم
لایک
افتابی نبود اما تو افتاب معنیش کردی
بهُ بهُ به