بلاگ كاربران
تدریج
فرهنگ معین فارسی:
درجه به درجه پیش رفتن
آهسته آهسته کاری را انجام دادن
لغت نامه دهخدا:
درنَوَردیدن
پله قرار دادن بنا را
بر کاری داشتن اندک اندک
قریب گردانیدن کسی را به سوی چیزی
پایه پایه چیزی را به سوی چیزی بردن
همین " آهسته آهسته" و "اندک اندک" ها بعضی وقتا انقدر نا محسوس اتفاق می افتن که خودمون هم متوجه نمی شیم چی شد که اینطوری شد؟!!!
- به خود آمدم، انگار "تو"یی در من بود! نمیدونم کِی، کجا و چجوری؟! فقط فهمیدم که بدون اون زندگی برام معنایی نداره
- همه چی داشت عالی پیش می رفتا، اصلا نفهمیدم چی شد که کار به این جا رسید!
- با خودم گفتم حالا یه کوچولو، مگه چیه؟!
- یه شب که هزار شب نمیشه!
- شب و روز برای این کار زحمت کشیدم و نتیجه شد اینی که می بینید!
- انقدر رو خودم کار کردم که الان نظر دیگران نمی تونه اختلالی تو تصمیم های خصوصی زندگیم ایجاد کنه، این منم یه "من"ِ مستقل!
زندگی ما پر از همین "تدریج" هاست
بعضیاشو داریم حس می کنیم و خودمون پیش می بریم ولی
بعضیاشون حس نمیشن، بعضی کار ها، رفتار ها، ریز ریز دارن به خوردِ افکارمون میرن، دارن دائمی میشن...
تدریج های شما از کدوم نوع ان؟
مثل مزه آبلیمو که می ره به خوردِ ماهی و خوشمزه ش می کنه؟
مثل چای ایرانی که ریز ریز دم می کشه و خوش رنگ ترین نوشیدنی دنیا خلق می شه؟!
یا مثل میوه ای که داره می گَنده؟
زخمی که داره عفونت می کنه؟!
غم از دست دادن عزیزان هر انسانی .... یا بلعکس
واقعا چه تاثیری تو روحیه انسانها می گذاشت ؟
خیلی موضوع جالبی بود
خیلی مرسی داری {67}
بله "تدریج" ارزشمنده
لطف دارین
اگر قرار بود تغییرات تدریجی جاشو با تغییرات آنی عوض کنه
غم از دست دادن عزیزان هر انسانی .... یا بلعکس
واقعا چه تاثیری تو روحیه انسانها می گذاشت ؟
خیلی موضوع جالبی بود
خیلی مرسی داری
مرسی بابت حضور گرم تک تک دوستان و همینطور نظرات ارزشمندتون
هدفم از نوشتن بلاگ و طرح سوال، به تفکر واداشتن هست، حتی برای چند دقیقه کوتاه...
خوشحالم که مورد پسندتون قرار گرفته
بلاگ هات بلاگ های زیبا و روان هستن
تدریج های زندگی همه جوره هست
هم داریم که رو به شیرینی میرن هم رو به تلخی
بلاگ عالي بود رها جان مثل هميشه
تعبير و ديد تازه اي بود که به فکر ميندازه آدمو تا به اونايي که حس نميشن هم واقف بشي
تو زندگی همه ما از این تدریج ها هست.
ایشال که زره زره وریز ریز ما رو مهربون تر کنه.
ممنون واسه بلاگ ارزشمندتون.
سلام
سعی میکنم بیشتر نوع اول باشم تا دوم
ولی ب نظرم دومیش اجتناب ناپذیره و قطعا در زندگی هر انسانی وجود داره ولی بهش واقف نیست
برای همین هستش افسردگی و نارضایتی از زندگی اینقدر زیاد شده. چون متوجه نیستیم کجای کار و زندگیمون اشتباهه و حتی متوجه ی افسردگی که داره رخنه میکنه و دچارش شدیم هم نیستیم
ممنون رها جان
دقیقا نمیدونم چطوریه فقط میدونم مثل میوه گندیده یا زخم درحال عفونت نیست.
زندگی هم شیرینی هاش شیرینه هم تلخی هاش شیرینه
مرسی رها جون