متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • دوست داشتن....

  • امشب از اسمان ديده ي تو روي شعرم ستاره مي بارد در سکوت سپيد کاغذها پنجه هايم جرقه مي کارد شعر ديوانه ي تب الودم شرمگين از شيار حواهش ها پيکرش دوباره مي سوزد عطش جاودان اتش ها اري اغاز دوست داشتن است گرچه پايان کار نا پيداست من به پايان دگر نينديشم که همين دوست داشتن زيباست …
  • یاد تو ...

  • " مگسی را کشتم.... نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است، و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است، طفل معصوم به دور سر من میچرخید، به خیالش قندم یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!! ای دو صد نور به قبرش بارد؛ مگس خوبی بود... من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد، مگسی را کشتم ...! (حسين پناهي)…
  • واین هم جواب سهراب از زبان خدا.....!!

  • منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یا…
  • گلایه ای از خدا .....

  • خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایه ی دیوار بگشایی لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آ…