متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Nazanin96
Nazanin96
۱۳۹۳/۰۱/۲۸

من در این تاریکی فکر یک بره روشن هستم که بیاید علف خستگی ام را بکند
من در این تاریکی امتداد تر بازوهایم را زیر بارانی میبینم که دعاهای نخستین بشر را ترک کرد
ابر ها رفتند،یک هوای صاف،یک گنجشک،یک پرواز
دشمنان من کجا هستند
فکر میکردم در حضور شمعدانی ها شقاوت آب خواهد شد
در گشودم قسمتی از آسمان افتاد در لیوان آب من،آب را با آسمان خوردم