متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • به سلامتی همه مادرا

  •   گفت من مادرت هستم که بهشت در دستان من بود... گفتم پس چرا الان زیر پای توست ؟ گفت آن را زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم به سلامتی همه مادرا
  • مادر

  •   بعضی وقتــــا دروغ خوبـــه !   به مادر دل نــازک باید دروغ گفـــت :   باید بهــش بگـــی حالــــم خوبـــه   غـــذا خوبــــه ...   هـــوا خوبـــه ...   دلــم خوشـــه ...   درســت میشـــه همیـــن روزا ...   وقتی مادر خوب باشــــه یعنی همه چیـــز خوبـــه … …
  • بــــاور

  • ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده.. ماها آدمای بی احساسی نیستیم ماها بی معرفت و نا مردم نیستیم یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن که یه سری بــــاورامون و از بین بـــردن!!…
  • زخم های کهنه

  • زخم های کهنه خیلی وقت است که خوب شده اند...ولی "خوب"با"مثل روز اول"فرق دارد!!!
  • وعـده

  • پادشاهی در زمستان به یکی ازنگهبانان گفت : سردت نیست؟ گفت : عادت دارم گفت : می گویم برایت لباس گرم بیاورند و فراموش کرد . صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار نوشته بود : به سرما عادت داشتم اما وعـده لباس گرمت مرا ویــران کرد… …
  • دلگیرم

  • دلگیرم... از کسی که آمد نماند رفت و پایان داد به هرچه داشتم
  • تست علاقه داماد

  • زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. يکروز تصميم گرفت ميزان علاقه ای که دامادهايش به او دارند را ارزيابی کند. يکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم ميزدند از قصد وانمود کرد که پايش ليز خورده و خود را درون استخر انداخت. دامادش فوراً شيرجه رفت توی آب و او را نجات داد. فردا صبح يک ماشين پژو ٢٠٦ نو جلوی پارکينگ خانه داماد بود و روی شيشه اش نوشته بود: &laqu…
  • مرگ شیرین

  •   مرگ شیرین ِ من در آغوش توست   . . . وقتی می گویــی دوستــم داری،     گلوله بارانم میــکنــی  . . .           
  • فقط دلـــــــــم گرفتــــــه

  •   آدمــــــا گاهی لازمه چند وقــت کرکره شونو بکشن پاییـــن یه پارچـــه سیـاه بزنن درش و بنـویسن: کسی نمـــــــرده فقط دلـــــــــم گرفتــــــه
  • یـِک فنجــان قهــوه ِ تلــخ

  • دلــَم میخـواهد جـا خـوش کنــَمدر دنـج تریــن جای ِ کافــه ایسیــگار پشـت ِ سیـگار دود کنـَم وکـَکـَم هم از رفتـنَش نگــَزد ...بعــدش یـِک فنجــان قهــوه ِ تلــخ ِ تلــخ سفـآرش بدهَم وبا تلــخی ِ وجــودم سـَر بکـِشَم ...بعــدَش کـه تلخــی تمــام ِ وجـودم را گرفـت ,اشــک هایـَم را پـآک کنــم وآن لبخنــد ِ تظاهـُر آمیز را بزنــم وکافــه را تــَرک کنــَم ...…