متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    طنز

  • تعداد نظرات : 6
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۳/۱۶
  • نمايش ها : 281

ی بار توی اتوبوس ی خانومه ازم پرسید پولیه یا بلیط ؟خواستم بگم پول زبونم گرفت گفتم پیل :)) خانومه گفت چی ؟ دوباره گفتم پیل :)) بنده خدا به زور جلو خندشو گرفت :)) + اولین پستمه اگه لایک کنی بهت پیل میدم :) فرستنده : پـــــــرواز .. یـعـنـی بـا تـو در یـک قـفـس بـودن ! 157671 1043 آقامون معدش درد میکرد رفتش دکتر بهش میگم: دکتر چی گفت میگه: دکتر گفت عصبی با کسایی که عصبیت میکنن حرف نزن و.... منم پریدم وسط حرفش گفتم: خوب با مامانت حرف نزن دیگه آقامون˚_˚‖ مامانش:-) من با نیش باز بدبخت آقاییم هیچی نگفت بحثو عوض کرد فرستنده : این روزا همه یه جورین مگه نه ? (خدایااااااا) 157666 1102 اقا دراوردم همینجورالکی الکی!به همکلاسیم گفتم مگه قرارنبودتویه پیتزابه ما بدی چی شدپس؟! گفت:ای وای پس چراهیچی نمیگی؟؟ببخشیداین درسا که اصلا واسه ادم حواس نمیذاره.. یه وقتی روبگوبریم...!!! اون لحظه: منO>o روح خبیث درونم :))))) پیتزا :((((( خلاصه جاتون خالی پیتزاروزدیم تورگ حالشوبردیم... لایک=کوفتت بشه فرستنده : قندپهلو 157623 930 می خواستیم ناهار بخوریم، گودزیلای خواهرم عوض غذا داشت ماست می خورد. بهش گفتم به نظر من که نمیشه جای غذا ماست خالی خورد. برگشت بهم گفت به نظر تو نمیشه، به نظر من میشه!!! من :| گودزیلا ^_^ بقیه حضار D: فرستنده : Unknown 157615 1012 دوستم اسمش مهدیه اس اسم مستعار lindy رو واس خودش انتخاب کرده ازش میپرسم ینی چی میگه کیبورد ک انگلیسیه اسممو فارسی تایپ کنی این میشه مام گفتیم از این راه واس خودمون یه اسم بذاریم مخلص شما lhmni هسم از این جهتم شانس نیاوردیم همدردا بلایکن لطفن فرستنده : maede911 157590 643 یه روز با پسر خالم رفتیم کاخ سعد آباد پسر خالم یه چینی یه رو دیده می گه hi چینی هه هم جوابشو می ده ... بهد چینیه می گه What is your name ؟ پسر خالم در جوابش می گه: yas yas آقا همه زدیم زیر خنده . چینیه که فهمید این اینگیلیسی بلد نیست راه شو کشید و رفت تازه بعدش پسر خالم برگشته می گه : چه قدر اینا خنگن انگیلیسی هم بلد نیستند فرستنده : AMIR__JOON 157582 563 اقا ما داشتیم با دوستمون از مدرسه بر میگشتیم دوستم خوشحال بود گفتم چی شده ؟ ها؟ خوشحالی الان؟برگشته با کمال جدیت میگه گشاد باباته ینی یه وضییییی من میرم دوش اسید بگیرم کسی نیست؟؟؟!!!!!! اخه خوشحال کجا گشاد کجا اصن!!! فرستنده : #atena pishi# 157577 618 یه دفعه مامانم از دست گودزیلامون عصبانی شد بعد از کلی دادا و فریاد با نگاهی خشمگین گفت:یه بار دیگه این کارو بکنی فشار خونمو روت میریزم○_○ !!!!ولحظه ای بعدگودزیلامون که بخار شد رفت هوا منم از خشت اول تا ثریام فرو ریخت کف مرکز زمین فرستنده : ملکه ی جنون 157571 654 دور هم نشسته بودیم حرف از بچگی خواهرم شد. مامانم خندید گفت همش دعواش میکردم چون همش خودشو خیس میکرد. همه به خواهرم خندیدن. اما خاله گفت کارت درست نبود نباید دعواش میکردی خواهرمم از فرصت استفاده کرد و گفت : بله نباید دعوام میکردی. چون اون موقع هنوز ارتباط بین نخاع و مراکز مغزیم تشکیل نشده بود قربوووووووون خواهرم بشم که با دلایل علمیش از خودش دفاع میکنه فرستنده : منو نمیشناسی؟! الهامم، از بزرگان IT در جهان 157569 769 دیروز بابام تو پذیرایی خوابیده بود.منم گفتم تا خوابیدس اون کولر را روشن بنمایم [ یه همچین آدم خبیثی هستم من ] خیلی شیک همه در و پنجره هارو بستم،داشتم دنبال کنترلش میگشتم (دکمه ی کولرمون خرابه) که بابام چشمشو باز کرد و گفت: کور خوندی.کنترل تو جیب منه. یهو پاشد وایساد میگه: نه! من نمیتونم یه آم مفت خور و با کولر نازنینم تنها بذارم :/ رفت فیوز و زد برق کل خونه رو قطع کرد اومد خوابید :( همون پنکه روهم از دست دادم :( ینی بابای من ب روباه مکار گفته زرشک ! سلام... اینحا خونه ی ما شبیه کوره داغه ما داریم آتیش میگیریم آی لاو یو پی ام سی *_* فرستنده : مهدیــــه 157540 1008 از سر جلسه سنجش با روحیه داغون پاشدیم اومدیم بیرون دیدیم پسره تو کمریش نشسته یه دختر تیتیشم رف نشس بغلش گفت: عالییییی بوووود پسره گفت: پس بیا جلو جایزتو بگیر ماچچچچچ ما: :oooooooo دوستان این مسولین که میگین کجان؟ چرا رسیدگی نمیکنن به این دوستان که دوپینگ میکنن؟ فرستنده : ata deter 157525 522 امروز صبح که از خواب بیدار شدم رفتم تو حال دیدم خواهر 6 سالم داره صبحونه میخوره. رفتم پیشش گفتم داری چی میخوری ؟؟؟ اونم با کلی ذوق گف : تخم مرغ شتر مرغ میخورم !!!!! من: ))))))) : خواهرم: ^.^ دیگه واقعا جاش بود سرمو بکوبم به دیوااااااااااااااااااار! فرستنده : ^...بزن به افتخارش...^ 157495 846 خرطوم فیل 4جوک تو جزایر لانگرهاسم اگه دروغ بگم ^_^ توو خیابون وایساده بودم که یه دختره اومد از من پرسید :ببخشید ساختمان پارسیان کجاست ؟ بهش گفتم :اون ساختمون بلنده رو میبینی اونطرف خیابون .اون ساختمون پارسیان هستش . دختره گفت :یعنی باید برم اونطرفه خیابون ؟. من:نه نمیخاد تو بری اونطرفه خیابون .میخای ساختمونو بگیم بیاد اینطرف ؟!!!. دختره :خفه شو بیشعور ....یعنی من بی عقل هستم ؟!!!منو مسخره میکنی ؟. من :تو دیگه به مسخره کردن احتیاج نداری .تو خدادادی مسخره بدنیا اومدی .. توو همین جرو بحثا با این دختره بودم که یه دختره دیگه از راه رسید از من پرسید :ببخشید آقا مستقیم کدوم طرفه ؟ من :یه ذره برو جلوتر بپیچ سمت راست .... همونجاست . دختره:خیلی ممنون :| :)))) خدایا من از خاکم و به سوی تو بازمیگردم :| فرستنده : A M I R 157481 577 دیروز دوستم اومده بود خونمون مثلا درس بخونیم ... بعد نشسته بود واسه من داستان تعریف میکرد . وااااای رویا دوتا پسر رو موتور نشسته بودن انقد این پسرجلویه گنده بوداون عقبیه شده بود عین عکس رو پیرهنش .^_^ اصلا این دوتا عین چای و چاپلین بودن @_@ من:جااااااانم مطمئنی چالی و چاپلین دو نفرن !!!!!! مدیونید فک کنید منظورش لورر و هاردی بودااااااااا فرستنده : ROYA ♥_♥ 157470 930 بچه ها این دختر گودزیلای ما 5 سالشه(بچه ی خالم) دیشب قرار بود بریم پارک هی گریه میکرد میگفت من لباسم خوب نیس . مدل موهام خوب نیس . کرمم رو نیاوردم . عطر فرانسوی نزدم خلاصه دیوونمون کرد منم اعصابم خراب شد بلندش کردم گفتم ببین من میرم اماده میشم تا دودقیقه دیگه اماده نباشی همه میریم پارک تورو با بابام تنها میزارم گازت بگیره خودمم میندازمت تو قابلمه میپزمت بعدشم یه قابلمه برداشتم دنبالش کردم اینقد گریه کرد که از حال رفت به نظرتون حلالم میکنه *-* ^_^ نکته. هرکی لایک بزنه دل یه بنده خدارو شاد کرده پس یه دل منو شاد کن خیر امواتت خخخخخ فرستنده : aram_15

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


siwan
ارسال پاسخ

rq170 رمزگشاییش از این آسونتره باور کن!!

hamidavi
ارسال پاسخ

دمت گرم

amirhosein28
ارسال پاسخ

دمت گرم .........................................................................................///

ach1996
ارسال پاسخ

نفهمیدم!!!!!!!!!

alitakta
ارسال پاسخ

مرسی

speedhamid
ارسال پاسخ

بلاگتو فرستادم وزارت اطلاعات رمز گشایی کنه.
هر موقع جوابش اومد مراتب تشکر و قدر دانی رو به عمل میارم.