متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • نبــــــــــــرد رســـــــتـــــم و جـــــــومــــــــونگ(خیلی باحاله) م…

  • ) کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو به رستم چنین گفت اون جومونگ! ندارم ز امثال تو هیچ باککه گر گنده ای من ز تو برترماگر تو یلی من ز تو یلترم رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت: منم مرد مردان ایران زمینز مادر نزادست چون من چنینتو ای جوجه با این قد و هیکلتبرو تا نخورده است گرز بر سرت جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت: تو را هیچ کس بین ایرانیاننمی داندت چیست نام و نشانول…
  • نصیحت به دوست ................0

  • دوستي بهم گفت چقدر دلتنگ مينويسي. چقدر از کلماتت مايوسانه استفاده ميکني. گفت کمي رنگي تر بنويس. کمي شادتر و کمي اميدوارانه تر. گفت کلمات ابزار توانمندند پس از ابزارت به نحو احسن استفاده کن تا شايد شمعي  پيش پاي دوستانت باشي. ازم خواست تا با ديدي بازتر آشفتگي هاي ذهنيم رو سر و سامان بدم و به آرزوهام فکر کنم. به آرزوهايي که در دسترسند. هم گفت اگه گذشتتو از دلت دور نريزي نميتوني جايي براي دوست د…
  • گفتم غم تو دارم

  • گفتم غم تو دارم گفتا گمشو کثافت گفتم که مال من شو گفتا با این قیافت؟ گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا وفا رو ول کن چنده حقوق پایه ت؟! گفتم که پول ندارم اما پر از شعورم گفتا شعور نداری بی پول بی نزاکت... گفتم مگر چه کردم گفتا که خواستگاری گفتم مگر که جرم است گفتا بی مایه آری!…
  • یه سوال فنی

  • چرا "فوت” سرده و "ها” گرمه ؟مگه جفتشون از دهن در نمیاد چرا "فوت” میکنی سرده و "ها” میکنی گرمه
  • جوراب

  • یه جفت جوراب داشتم, خیلی باهم معاشرت داشتیم!توی دوران اوج رابطه مون یه لنگه اش گم شد...امروز کشومو ریختم بیرون, یهو دیدم اون تــَــه زُل زده تو چشمام!!گفتم : کجا بودی لوتــــــــــی؟!؟!؟گفت : باس یه مدت با خودم خلوت می کردم, ولی تمام این مدت بوی تو رو می دادم...... بــــــوییدمش... همون لحظه فهمیدم خیلی مــَــــــــــــــــــــــرده!... سنگم بود با اون بو باید پودر میشد تا الان.. …
  • خاطرات یک دوست

  • جذابیت انسانی ! ...   دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت.دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره.روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند.نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت.او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید : ‘میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟ ‘یک دفعه کلاس از خنده ترکید &hellip…
  • ویژه کسایی که جک ترکی دوست دارن

  • یه روز یه ترکه،اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد!جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو.. ،برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.. .…
  • گل برای مادر

  • مردی مقابل گلفروشی ایستاده بود و می‌خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.وقتی از گل فروشی خارج شد، دختری را دید که روی جدول خیابان نشسته بود و هق هق گریه می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید: «دختر خوب، چرا گریه می کنی؟»دختر در حالی که گریه می کرد گفت: «می‌خواستم برای مادرم یک شاخه گل رز بخرم ولی فقط ۲۰۰ تومان دارم در حالی که…
  • رزم رستم و ویروس

  • • كنون رزم virus و رستم شنو دگرها شنيدستي اين هم شنو • كه اسفنديارش يكي disk داد بگفتا به رستم كه اي نيك زاد • در اين disk باشد يكيfile ناب كه بگرفتم از سايت افراسياب • برو سير مي كن بدين disk هان! كه هم نون و هم آب باشد درآن • تهمتن روان شد سوي خانه اش شتابان به ديدار رايانه اش • چو آمد به نزد mini tower اش بزد ضربه بر دكمه ي power اش • دگر صبر و آرام و طاقت ندا…