متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • نوشته های تلخ دوتا دختر...

  • داستان عشق واقعی ... اینو حتما بخونین قشنگه وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و از من خداحافظی کرد میخوام بهش بگم ، میخ…
  • خاطرات ِ پایانی ِ یک سال

  •    لحظـــه ها را گذراندیـــــم                                غـــم ها را مــــــــزه کردیــم دلتنگــی ها را چشیدیـــــــــــــــم                 …