توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
نوشته های تلخ دوتا دختر...
- داستان عشق واقعی ... اینو حتما بخونین قشنگه وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و از من خداحافظی کرد میخوام بهش بگم ، میخ…
خاطرات ِ پایانی ِ یک سال
- لحظـــه ها را گذراندیـــــم غـــم ها را مــــــــزه کردیــم دلتنگــی ها را چشیدیـــــــــــــــم  …