متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • دل

  • فکر می کنم تنهایی زنیستکه شیفته ام شده استهر روز با شاخه گل رز قرمزی به سمتم میاید و مرا در آغوش میگیردو با واژه های عاشقانه مرا میبوسدخانم تنهایی ، تو تنها کسی هستی که  به ناچار باید اعتراف کنم بالاخره موفق شده ایی تا این دل  را بدست بیاوریخانم تنهایی ، انگاری عشقت در قلبم آشیانه ایی بی همتا ساخته است…
  • شعر

  • من بودم و همسایه ی دیوار به دیواریک عاشـق و دیـوانه و بیمار به دیوارتو آن طـــرفِ فاصــِــله ی آجری و منیک قاب که چسبیده ام انگار به دیوار وقتی که تو یک ضربه زدی وقت قرار استمن ضـربه و تو ضـربه و دیدار به دیوارپشت سر هم ضربه و موزیـک نوازیانگار که مـیـخـی زده نـجّـار به دیـوارهربار سرم شانه و آغوش تو را خواستمن تـکـیه زدم جای تو هـربار به دیوارانگشت تو رقاصه ی این محشر کبریمــن گوش به دیوار و تو گ…
  • شعر

  • همه شب با دلم کسی می گوید سخت آشفته ای زدیدارش صبحدم با ستارگان سپید می رود، می رود، نگهدارش من به بوی تو رفته از دنیا بی خبر از فریب فرداها روی مژگان نازکم می ریخت چشم های تو چون غبار طلا تنم از حس  دست های تو داغ گیسویم در تنفس تو رها می شکفتم ز عشق و می گفتم هر که دلداده شد به دلدارش ننشیند به قصد آزارش برود، چشم من به دنبالش برود، عشق من نگهدارش آه، اکنون تو رفته ای و غروب سایه می گسترد ب…
  • شعر

  • نوازش کن مرا، در این سکوتِ سرد و تکراری  جدا کن پیکرم از این همه کابوس ِ هوشیاری بیا آرام امشب هم، کنارم باش در خوابم که من هرگز نمی بینم، تو را در اوج بیداری نوازش کن مرا، ای سایه ی گسترده بر رویا مرا با خود ببر امشب، ببر آن سو تر از دریا جدا کن شور عشقم، از دل مغرور محبوبم نخواهم لحظه ای دیگر، بمانم در دلش پیدا نوازش کن مرا، ای ابر بغض آلود و بارانی به پا کن در وجود خسته ام، افکار طوفانی به…
  • دلنوشته

  •  مراقـــــــب بـاشوقتی ســوار بـر تــــاب زنـدگــــــی شـدیدســــــــت روزگــــــار هلــــــت میـ دهـد؛  ولی قـــــرار نیـست تـو بیفـــــتی اگـر بی تـــــاب نبـاشی و خـودتـ را بـه آســـــــــمان گـــره زده بـاشی اوج میـ گیـری…بـه هـمین سـادگی…
  • شعر

  • نی بزن خواهش ولی امشب کمی غمگین نواز خوش نباشد حال من امشب کمی با من بساز نی بزن شاید کمی از درد من را کم کنی مرحمی بر خاطرات دَرهم و بَر هَم کنی  میکشد شعله زبانه از درونم بی صدا ست سوختم خاکسترم خاکستر من پر بلاست هیچ همراهی به جز یادت نباشد هم سفر لطف کن امشب بیا این خاطراتت را ببر میدهد آهنگ غم آزار این گوش مرا رفتنت گشته سوالی و چرا پشت چراگاه آوار…
  • دل

  • من خواب دیده ام کسی می آیدمن خواب یک ستاره قرمز دیده امو پلک چشم ام هی میپردو کفش هایم هی جفت می شود کسی می آید کسی دیگرکسی بهترکسی که مثل هیچ کس نیستو مثل آن کسی است که باید باشدو قدش از درختهای خانه معمار هم بلندتر استو صورتشاز صورت امام زمان هم روشن تر است و اسمش آن چنان که مادر در اول نماز و آخر نماز صداش می کندیا قاضی الحاجات استو می تواند تمام حرفهای سخت کتاب کلاس سوم را …
  • دلنوشته

  • ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪﺑﺮﻛﺖ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺒﺨﺸﺪ،ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ،ﻓﻘﻂ ﻋﻤﻠﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ!ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺷﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺷﻤﺎ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﺪﻫﺪ.ﺷﺎﺩ ﺑﻴﺎﻧﺪﻳﺸید…
  • دلنوشته

  • جاده ای تصور کناز زیرزمین خانه ات تا ماهسوار بر لاک لاک پشتیسفری اغاز کن برای فتح هیمالیاهای ماه به اندازه زمان کافی برای انجاماین ماموریت می خواهمتچکنم که تعریف بهتریبرای بی نهایت نیافتم
  • شعر

  • بپوش پنجره را ای برهنه! می ترسمکه چشم شور ستاره تو را نظر بزند!غزل برای لبت عاشقانه تر گفتم که بوسه بر دهنم عاشقانه تر بزند