متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • کپی نکنید3

  • این هم آخرین سکانس با تو بودن،،، باید اسکار میگرفت! آماده باش اسکار سال بعد دیگری را به بازی بگیری....
  • کپی نکنید2

  • عقربه های ساعت هم اگر خلاف مسیر بچرخند، بر چسب هرزگی میخورند!!!
  • کپی نکنید

  • نیلوفرکم، سالهاست عذاب بی اعتمادی به مرداب را به دوش میکشی! سالهاست تاوان روییدن در مرداب را میدهی! دیگر بس است، بیا در آغوش خدا بخوابیم!
  • جهـــان های مــوازی

  • درد ، گــاهــی بسیــار فــرا تــر از فقــدان ِ کــار و ســرمایــه و **** و عشــق و وقت است ! تو از بــار نحــس و سنگیـــن ِ غـــم ِ جهـــان های مــوازی چه می دانــی ؟!! __________________ میــلاد تهــرانی
  • انسان های دیگــری خواهیم شــد

  • من ... زخـــم های روی قلبم را وصــله می زنـــم ، و تــو ... چسب های روی بینــی ات را می کنی ! و هــر دو مـــا از فـــردا ... انسان های دیگــری خواهیم شــد !!! ________________ میــلاد تهــرانی
  • مــرا محکــم در آغــوش بگیـــر

  • مــرا محکــم در آغــوش بگیـــر ! آنســان که هیــچ راه فــراری نــداشته باشــم . شب هـــای اینجــا آنقــدر دلگیــر است که ســوت قطــار های نیمه شـب ... هــر آدمــی را وســوسه می کنـــد که بـــرود و هیــچ وقت بــاز نگـــردد !!! ___________________ میــلاد تهــرانی…
  • يه چيزايي بينمون بوده

  • فکر ميکنم يه چيزايي بينمون بوده تو بهش مي گفتي " عشق " من بهش مي گفتم " عادت " من به عادتم وفادار بودم تو به عشقت خيانت مي کردي ، خيانت ! فکر ميکنم يه چيزايي بينمون بوده لحظه هاي زيبا ، بوسه هاي روي لب تو بهش افتخار مي کني هنوز من ميذارمشون بيرون ساعت نـــُه ِ شب !!! _______________ میــلاد تهــرانی…
  • خورشید

  • خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش ماییم که پا جای پای خود می نهیم و غروب می کنیم هر پسین این روشنای خاطر آشوب در افق های تاریک دوردست نگاه ساده فریب کیست که همراه با زمین مرا به طلوعی دوباره می کشاند ؟
  • نیستیم

  • نیستیم ! به دنیا می آییم عکس ِ یک نفره می گیریم ! بزرگ می شویم ، عکس ِ دو نفره می گیریم ! پیر می شویم ، عکس ِ یک نفره می گیریم … و بعد دوباره باز نیستیم
  • عصر والیوم بود و فلسفه

  • بی تو نه بوی خاک نجاتم داد نه شمارش ستاره ها تسکینم چرا صدایم کردی چرا ؟ سراسیمه و مشتاق سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی نشان به آن نشان که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت و عصر عصر والیوم بود و فلسفه