توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
اینجا واسه شماست.... بنویس
- تعداد نظرات : 47
- ارسال شده در : ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
- نمايش ها : 493
اینجا گوشه دنجیست واسه من...
دوستان گرامی، قدیمیا و جدیدا
یه جمله، یه کلمه، اصلا یه صفحه بنویس
از ته دل، بگو هر چی دوست داری...
مهدی
.
نظرات دیوار ها
این یعنی چی؟
بی خوابی زده به سرم ...
سلام گرامی دوست
دوست جان هیچوقت عاشق نشو چون همش الکیه و دلتو به کسی نده چون ادما لیاقت نگهداریشو ندارن.و حرفا و وعده های دروغینشونو گوش نکن
سلامت کو سلطان پرتفال
همین که منت گذاشتی به بلاگ به این بی سر و تهی سر زدی مرا بس است... زنده باشی :چایی
سلااام . ازم دلخور نشی؟؟؟؟
سلام اقا آرش
سلامت کو سلطان پرتفال
همین که منت گذاشتی به بلاگ به این بی سر و تهی سر زدی مرا بس است... زنده باشی
میخواستم بگم آخه این چه وضع بلاگ زدنه؟ صدساله تو سایتی 3 خط مینویسی نه سر داره نه ته خخخ . البته دلخور نشو گفتی هرچی دوسداری نوشتم
سلام مونا خانوم دوست گرامی و قدیمی... خوش اومدین
کتک زدن مودبانه ندیدین ک دیدین حالا:D
بله
خیلی ممنون
سلام با وفای مهربان خوش امدی
غیبت داشتی
میزنمتون{1}{49}
من همیشه مودب حرف میزنم
کتک زدن مودبانه ندیدین ک دیدین حالا
من کلا ادم غیر منتظره ایم :D الانم یه دست کتک مفصل میزنموتون تا حسابی سورپرایز شید {t6}
{39}
کتک زدنت چیه ؟با کلاس و مودب حرف زدنت چیه؟!
میزنمتون
ارادت به دوستای قدیمی
همش یکیه
من کلا ادم غیر منتظره ایم الانم یه دست کتک مفصل میزنموتون تا حسابی سورپرایز شید
میخواستم برای اقا ارمین هم نقل قول بزنم دقیقا بخودم گفتن مگه ساقی شدی
{1}واای خیلی خندیدم
ولی بی مزه خودتون ساقی هستید {4}
ساقی بازم می بده نگو بسه هی بده پیمونه هامو نشمار
{1}
اسکرین شات گرفتم تا اسمش یادم نره واسه مواقع بیماری
میخواستم برای اقا ارمین هم نقل قول بزنم دقیقا بخودم گفتن مگه ساقی شدی
{1}واای خیلی خندیدم
ولی بی مزه خودتون ساقی هستید {4}
منظورم ازون ساقیایی که تو شعرا میگن
یجور دارو هستش دیگه...بر هر درد بی درمان دواست
نمیدونستم ساقی شدی
سلامتیت{h4}
داداشArmini بیا گیرم اومد!{h1}
میخواستم برای اقا ارمین هم نقل قول بزنم دقیقا بخودم گفتن مگه ساقی شدی
واای خیلی خندیدم
ولی بی مزه خودتون ساقی هستید
بفرمایید
ببینید چقدر زود به خواستتون رسیدین
{1}
به به مرسی با وفا
نمیدونستم ساقی شدی
سلامتیت
داداشArmini بیا گیرم اومد!
بفرمایید
ببینید چقدر زود به خواستتون رسیدین
{1}
من که فکر کردم یه جور دارو هست که بخوره خوب بشه سرماخوردگیش... چشم و گوشمون رو با اسمش باز کردین
گیرم اومد صدات میکنم با هم بشینیم
بفرمایید
ببینید چقدر زود به خواستتون رسیدین
واسه منم بیار
به نظرم مادره حواسش نبوده که این حرفو زده
بنظرم خیلی بی وفایی از فرزند دیده بود وتوی سالمندان بودن براش خیلی سخت بود. قضاوت نمیکنمش
سلام گرامی دوست...
اسمیر نوف کجایی که این تو رو میخواد
سلام دوست گرامی... موافقم
کسی بیاد که ما رو از این همه کثیفی نجات بده.. خودمون که بلد نیستیم
اي بس غم و شادي كه پس پرده نهان است
گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري
داني كه رسيدن هنر گام زمان است
آبي كه برآسود زمينش بخورد زود
دريا شود آن رود كه پيوسته روان است
از روي تو دل كندنم آموخت زمانه
اين ديده از آن روست كه خونابه فشان است
دردا و ديغا كه در اين بازي خونين
بازيچه ي ايام دل آدميان است
اي كوه تو فرياد من امروز شنيدي
دردي ست درين سينه كه همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نكردند
يا رب چقدر فاصله ي دست و زبان است
خون مي چكد از ديده در اين كنج صبوري
اين صبر كه من مي كنم افشردن جان است
از راه مرو سايه كه آن گوهر مقصود
گنجي ست كه اندر قدم راهروان است
یه روزی سازمو کوک میکنم و این سکوت و دلتنگیارو جوری میشکنم و خالی میکنم که زمین به لرزه در بیاد @};-
سلام دوست گرامی
الان فقط یه شیشه اسمیرنوف دلم میخواد.
چایت را بنوش و نگران فردا نباش
از گندم زار من و تو مشتی کاه می ماند
برای بادها . .
ی کلیپ الان دیدم مادری در خانه سالمندان.. میگفت،:
من مادر هستم به فرزندانتان در کودکی شیر سگ بدهید تا شاید در بزرگسالی وفا را از سگ بیاموزند.
سپاس از شما. {H}
سلام دوست گرامی...
به نظرم مادره حواسش نبوده که این حرفو زده
کاش آقام حضرت مهدی (عج) هرچی زودتر ظهور کنه. آمین
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
اي بس غم و شادي كه پس پرده نهان است
گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري
داني كه رسيدن هنر گام زمان است
آبي كه برآسود زمينش بخورد زود
دريا شود آن رود كه پيوسته روان است
از روي تو دل كندنم آموخت زمانه
اين ديده از آن روست كه خونابه فشان است
دردا و ديغا كه در اين بازي خونين
بازيچه ي ايام دل آدميان است
اي كوه تو فرياد من امروز شنيدي
دردي ست درين سينه كه همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نكردند
يا رب چقدر فاصله ي دست و زبان است
خون مي چكد از ديده در اين كنج صبوري
اين صبر كه من مي كنم افشردن جان است
از راه مرو سايه كه آن گوهر مقصود
گنجي ست كه اندر قدم راهروان است
یه روزی سازمو کوک میکنم و این سکوت و دلتنگیارو جوری میشکنم و خالی میکنم که زمین به لرزه در بیاد
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو مینگرد… به دلی دل بسپار که بسیار جای خالی برایت داشته باشد… و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد..
چایت را بنوش و نگران فردا نباش
از گندم زار من و تو مشتی کاه می ماند
برای بادها . .
ی کلیپ الان دیدم مادری در خانه سالمندان.. میگفت،:
من مادر هستم به فرزندانتان در کودکی شیر سگ بدهید تا شاید در بزرگسالی وفا را از سگ بیاموزند.
سپاس از شما.
جالب بود
دخترم میگه : بابا بیا تله درست کنیم مریضیو بگیریم بیرونش کنیم ..
صفحات
1 2