بلاگ كاربران
جايي خوانده بودم كه در روز محشر ،
آدم هايي كه همديگر را دوست دارند به يكديگر خواهند رسيد ،
تا آن موقع نميدانم كه تو چند بار قرار است عاشق شوي و عاشقي كني ،
يا به عشق من پايدار باشي و ريش سفيد كني پاي عشقم .
اما اين را ميدانم ،
لااقل اگر قرار است در آن روزها به دوزخ بروم ،
با تو يك بار محشور خواهم شد ،
لااقل اين را ميدانم ،
كه يك بار هم شده ميتوانم سرم را روي سينه ات بگذارم
و به اندازه ي تمام سال هاي دلتنگي گريه كنم .
آنجا ،همان جايي كه آدم هاي دور افتاده اي كه نفسشان به نفس هم وصل است
با هم ميمانند و وصال معنا پيدا ميكند.
آنجا محشر است ،
دريغا كه نميدانند ،
به هم رسيدن ما چه محشري به پا ميكند .
اگر بالاخره جايي پيدا خواهد شد كه بتوانم بي پروا دوستت داشته باشم ،
كه به اندازه ي يك عمر در آغوشت بكشم ،
من الان ، همين الان ،
حاضر به مردنم!