متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

  • تعداد نظرات : 0
  • ارسال شده در : ۱۳۹۷/۱۲/۰۳
  • نمايش ها : 59

مادرم هیچوقت به من نگفت دوستم دارد

وقت نداشت.....

دستش همیشه بند بود .


بند بستن بند کفشهای من

که گره زدن بلد نبودم

دستش بند دکمه ی روپوش خواهرم بود

بند مشقهای برادرم.


من اما دوست داشتنش را

زنگ های تفریح

در سیب قرمزی که ته کیفم گذاشته بود 

گاز می زدم.

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !