متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    بچه ک بودیم

  • تعداد نظرات : 12
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۲/۱۴
  • نمايش ها : 628

بچه که بودیم چه آرزوهای بزرگی داشتیم و…

خاطرات دوران بچگی

شاید ما به سرعت از بچگیمون دور شدیم، کوچیک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛ حالا که بزرگیم با چه دلهای کوچیکی؛ کاش دلامون به بزرگی بچگی بود. کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم، کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود، کاش قلب ها در چهره بود…

 

خاطرات دوران بچگی

حالا اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه و ما به همین سکوت دل خوش کرده ایم
اما یک سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست
سکوتی رو که یک نفر بفهمه بهتر از هزار فریادیست که هیچ کس نفهمه
سکوتی که سرشار از ناگفته هاست
ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد داره

دنیا رو ببین!
بچه بودیم بارون همیشه از آسمون می اومد؛
حالا بارون از چشمامون میاد!

خاطرات دوران بچگی

بچه بودیم همه چشم های خیسمون رو می دیدند؛
بزرگ شدیم هیچ کس نمی بینه

بچه بودیم توی جمع گریه می کردیم؛
بزرگ شدیم توی خلوت

خاطرات دوران بچگی

بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست؛
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه

بچه بودیم آرزومون بزرگ شدن بود؛
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم

خاطرات دوران بچگی

بچه بودیم همه رو به اندازه 10 تا دوست داشتیم؛
بزرگ که شدیم بعضی ها رو اصلا دوست نداریم،
بعضی ها رو کم و بعضی ها رو بی نهایت.

بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم، همه یکسان بودند؛
بزرگ که شدیم قضاوت های درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه.

خاطرات دوران بچگی

کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی 10 تا دوست داشتیم.
بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می کردیم یک ساعت بعد یادمون می رفت؛
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سال ها یادمون میمونه و آشتی نمی کنیم

بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم؛
بزرگ که شدیم حتی 100 تا کلاف نخ هم سرگرممون نمی کنه

خاطرات دوران بچگی

بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن یک چیز کوچیک بود؛
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزهاست

بچه بودیم درد دلها رو به ناله ای می گفتیم همه می فهمیدند؛
بزرگ شدیم درد دل رو به صد زبان می گیم… هیچ کس نمی فهمه

خاطرات دوران بچگی

بچه که بودیم تو بازی هامون همه اش ادای بزرگترها رو در می آوردیم؛
بزرگ که شدیم همه اش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی

بچه که بودیم بچه بودیم؛

خاطرات دوران بچگی

بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچهه هم نیستیم!
ای کاش بزرگیمون هم با همون صفت های خوب و پاک بچگی ادامه می یافت …

خاطرات دوران بچگی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


راميـن
ارسال پاسخ

مرسي

fatimaa
ارسال پاسخ

خیلی قشنگ بود
مرسی

↩ᄊªフ¡Ð☯
ارسال پاسخ

مرسی. زیبا بود

Artaan
ارسال پاسخ



ممنونم عزیزم
بسیار زیبا بود

skittish
ارسال پاسخ

فوق العاده قشنگ بود

shadmehr202
ارسال پاسخ

بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچهه هم نیستیم!

ای کاش بزرگیمون هم با همون صفت های خوب و پاک بچگی ادامه می یافت …......................

*************************************

شادی جان

ممنونم بخاطر بلاگ زیبا و فوق العاده ات

نوستالژی داشت برام ، در عین حال سرشار از حسای قشنگ و واقعی

کاشک حالا که بزرگ شدیم ، روح پاک بچگی رو تو خودمون تازه کنیم ، شاید که حلال خیلی از مشکلات باشه .......... امیدوارم

hanisa
ارسال پاسخ

عالی بود دست گلت درد نکنه اجی جونم

seashell
ارسال پاسخ

بچــــه که بودم فکـــر میکردم فقـــط زنبــــورها نیش میزننـــد
بـــــــزرگ شدم
دیـــدم، شنیـــدم، رفتــــم، آمـــدم
و یــــاد گرفتــــم
نــــه، آدمها هم نیــــش میزننـــد
هر چقـدر صمیــــــمی تر، عزیزتر
نیششـــان ســـــمی تــــر !

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

ممنون عزیزم
زیبا بود
دست گلت درد نکنه

๓คh๓໐໐໓
ارسال پاسخ

مرســـــــــــــی

عالـــــــــــــــــــــــــــــی

بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

shabgardetanha
ارسال پاسخ

عالی عالی likeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee

آرش
ارسال پاسخ

مررسي شادي جونم
5+++

peyman6969
ارسال پاسخ